ادعای داشتن خاطره روشن در مورد خاستگاه مطالب کتاب، در پیشگفتار کتابی که پیرامون روانشناسی حافظه نوشته شده خطرناک است. با توجه به اینکه هر دوی ما (ویراستاران کتاب) به حافظه منبع و سرقت ادبی ناآگاهانه علاقه داریم، اگر یکی از ما ادعای خاطره خاصی را داشته باشد، دیگری میتواند به شواهدی اشاره کند که این باور را تضعیف میکند. شاید امنترین راه به رسمیت شناختن، عوامل مؤثری است که در نهایت به خلق این کتاب منجر شدند.
از نظر فکری، ریشه اصلی این کتاب را میتوان در دو جا جستجو کرد: یکی کتاب بارتلت (۱۹۳۲) با عنوان یادآوری، که بر جنبههای اجتماعی و بازسازی حافظه تأکید دارد و دیگری در سخنرانی نیسر در نخستین کنفرانس جنبههای کاربردی حافظه با عنوان جنبههای اجتماعی جالب یا مهم حافظه. یکی از مهمترین نتایج این سخنرانی، گسترش فراخنای پژوهشها در خصوص حافظه انسان بود که در تمام فصلهای این کتاب مشهود است. به هر حال بارتلت و نیسر بر مطالب این کتاب، غیر مستقیم تأثیر داشته اند. اثر آنها بر بسیاری از پژوهشگران الهام بخش و همکارانی که در این زمینه و در موضوعهای کاربردی در حافظه کار میکنند، آشکار است؛ به ویژه بر مجموعهای از جلسههای بین المللی در خصوص پژوهشهای حافظه و کاربرد آنها اثر داشته اند.
کاربردهای مدل حافظه کاری بسیار گسترده هستند؛ این بررسی تنها به سطح پژوهشها میپردازد. برای مثال هیتکوت (۲۰۰۵) درمان کاملا متفاوتی را پیشنهاد میدهد و نقش حافظه کاری را در کارهایی مثل استفاده از رایانه یا کنترل ترافیک هوایی بررسی میکند. مؤلفان بخش چشم اندازهای کاربردی در کتاب چشم اندازهای کاربردی حافظه کاری آندراد ۲۰۰۱ الف در مورد سالمندی فیلیپس و همیلتون ۲۰۰۱) آگاهی (آندراد ۲۰۰۱ ب و رشد کودک جرلد (۲۰۰۱) و همچنین زبان آدامز و ویلیس (۲۰۰۱ و تصویرسازی پیرسون (۲۰۰۱) بحث کرده اند. نمونه پژوهشهای اخیر در مورد چتر نجات و حرکات باله قبل از معرفی در پاراگراف نخست مقدمۀ آنها مطرح نبوده اند.
من بر پیشرفت تحصیلی تمرکز کردم، زیرا این حوزه پژوهشی نشان میدهد که چگونه حافظه کاری نقش بنیادی و اساسی را در یادگیری به منظور فهم و تولید زبان، خواندن و پیروی از دستورات در راستای نفع بردن از آموزش و تحصیل دارد. پژوهش مطالعات آزمایشگاهی، مطالعات تفاوتهای فردی و مشاهدات دنیای واقعی را طوری ترکیب کرده است که پژوهشهای کاربردی و نظریه به هم گره خورده اند. مدل حافظه کاری مبتنی بر آزمونهای آزمایشگاهی فرضیههای مربوط به نقش حافظه کوتاه مدت در تکالیف شناختی روزمره است.