آسیب شناسی روانی یکی از دروس اصلی و مهم برای دانشجویان رشته روانشناسی بالینی است. با وجود اینکه، کتابهای بسیاری در این زمینه وجود دارد، اما کتاب حاضر متفاوت از تمام کتابهایی ست که تاکنون در این زمینه ترجمه شده است، این کتاب با نگرشی کانادایی به آسیب شناسی روانی پرداخته است، و به طور گسترده ای دیدگاههای نظری را در آسیب شناسی روانی مدنظر قرار داده است. همچنین، در این کتاب از تحقیقات و پژوهش هایی استفاده شده است که بیشترین حمایت تجربی را داشته اند. از اینرو، به همه متخصصین روانشناسی، مشاوره و حوزه سلامت روان، مطالعه این کتاب پیشنهاد می گردد.
پس از سقوط امپراطوری روم در اواخر قرن پنجم، اروپا وارد دورهای شد - تقریبا ۵۰۰ تا ۱۵۰۰ میلادی - که آموزههای یونانیان و رومیان از بین رفتند و یا سرکوب شدند. غالبا ادعا میشود که نظریههای علل طبیعی بیماریهای روانی دوران یونان و روم باستان، کاملا در این دوره با تبیینهای ما بعد الطبیعه جایگزین شدهاند و درمانهای عملی و دلسوزانه اختلالات روانی با روشهای کاملا ناخوشایند جابه جا شدند؛ به طوری که میخواستند شخص مبتلا را که در اسارت ارواح خبیثه و شیاطین قرار دارد آزاد کنند. با این حال، این موضوع کاملا درست نیست و در واقع برخی از نظریههای طبیعت گرایانه گالن زنده مانده و در رویکردهای درمانی بیان شده اند. (شونمن، ۱۹۸۴)
در حالی که نظریههای اهریمنی جنون، اختلالات را به گناه بیماران نسبت میدهند، کرول و باچراچ (۱۹۸۴) در بررسی موارد ثبت شده در سده پانزدهم و شانزدهم متوجه شدند که در موارد کمی، گناه علت بیماریهای روانی در نظر گرفته شده است. کارول و باچراچ خاطرنشان کردند که مفهوم «تصرف» که در نوشتار نویسندگان در قرون وسطی رواج داشته، شاید به معنای اصطلاحات فعلی ما از فروپاشی عصبی باشد. این اصطلاح ممکن است فقط توصیفگر اصطلاحی باشد که بر روی مجموعهای مبهم و کلی از مشکلات اعمال میشوند؛ بدون این که در همه موارد لزوما دلالت کند که فرد مبتلا توسط شیطان یا برخی از نیروهای ماورایی تسخیر شده اند. شاید موضوعی که مورخان پیشین بیشتر از همه در ارتباط با نظریه اهریمنی به آن پرداختهاند اصطلاح احضار روح یا جادوگری بود. (زیلبورگ و هنری، ۱۹۴۱)