این که چگونه این زبان ارتباطی بدون آموزش توسط انسان دریافت می شود، چیز عجیبی نیست؛ چرا که اطلاعاتی که توسط تصویر به آن ها انتقال می یابد دقیقا با توانایی سیستم دریافتی انسان ها هماهنگ شده است. به عبارتی، پیام ها آن چنان در تصویر رمزگذاری می شوند که سامانه فیزیولوژیکی ادراکی انسان قادر به رمزگشایی و سپس فهم و دریافت آن ها باشد. ایده اولیه کتاب مدیریت چشم مخاطب: چگونه نشانه های تصویری را سازماندهی کنیم، به سال 1373 باز می گردد که در یکی از شماره های نشریه کیهان کاریکاتور مقاله ای با عنوان ”زیبایی شناسی روایی” به چاپ رسید. در آن مقاله به نقش فیزیولوژی چشم در دریافت بهتر محتوای یک اثر کاریکاتوری اشاره شده بود. با اینکه نزدیک به بیست سال از آن تاریخ می گذرد، کتابی که بر اساس این موضوع بسیار مهم در عرصه هنرهای تجسمی تدوین یا ترجمه شده باشد، ندیده ام. با نگارش کتاب مدیریت چشم مخاطب سعی بر آن شد که به این موضوع پرداخته و علاقه مندان در عرصه آموزش هنرهای تجسمی را به عرصه های جدیدی رهنمون ساخت. کتاب مدیریت چشم مخاطب: چگونه نشانه های تصویری را سازماندهی کنیم به اصل تقارن، امتداد خوب تراز کردن و برجسته نمایی، شبکیه یا قاب تصویر، خوانش تصاویر و ترکیب بندی روایی پرداخته است.