سبد خرید شما خالی است.
در شبی سرد و برفی، آیریس رز در دل جنگل نقش فرشته ای برفی بر روی زمین می اندازد و با این کار سنگ قبری قدیمی پیدا می کند. او ناخواسته روح دخترکی هم سن و سال خودش را احضار می کند که می خواهد فراموش نشود. آیریس به همراه دوست صمیمی اش، دنیل، آن منطقه را جست وجو می کنند و متوجه می شوند چیزی که پیدا کرده اند، قبرستانی است متروک و فراموش شده که فقط مختص سیاه پوست ها بوده.
آیا این دو دوست می توانند قبر این روح را بازسازی کنند و در نهایت توجه و احترام را به روح آن دخترک و تمام کسانی که در آن قبرستان مدفون شده اند، بازگردانند؟