«موریگان کرو» از نفرین مرگبارش گریخته و به کانون واندروس پیوسته است. کانون به او قول حمایت و رفاقت و تعلق مادام العمر داده، با این وجود، آن طور که موریگان انتظار دارد از او استقبال نمی شود... موریگان یک واندراسمیت نادر است، اما به جای آنکه کانون کمکش کند تا قدرتش را دریابد، انگار از او می خواهد به هر قیمتی که شده توانایی مرموزش را سرکوب کند. علاوه بر این مشکلات، شهر جادویی نورمور هم از مکانی امن و امان به سرعت تبدیل می شود به جایی پر از خطر. اعضای کانون ناپدید می شوند، کسی از دوستان تازه ی موریگان، باج می خواهد و کاری می کند با موریگان چپ بیفتند. «ازرا اسکوآل»، آن مرد پلید، عزمش را جزم کرده تا با حیله و نیرنگ او را از کانون بیرون بکشد با این وعده که به موریگان بیاموزد که چطور از واندری که او را فرامی خواند و مقاومت در برابرش از همیشه سخت تر شده، استفاده کند... آیا رویای موریگان برای فرار از زندگی نفرین شده اش، به حقیقت خواهد پیوست؟