سبد خرید شما خالی است.
بهنام و سه دوستش قرار گذاشته اند که نیمه شب و بی خبر از پدر و مادرشان به کانال خارج شهر بروند و تویش شنا کنند و صبح نشده برگردند توی رختخواب شان. آنجا چیزی مشکوک لابه لای درخت ها برق می زند و آن ها را به خانه ی عجیب و غریبی می کشاند که قصه های وحشتناک مختلفی درباره اش وجود دارد، از جمله قصه ی دخترکی که وقتی با خانواده اش به آنجا رفته بوده، اول پدر و مادرش ناپدید شده اند، بعد خودش!