همه مدیران، به نوعی مدیر منابع انسانی هم هستند؛ از یک سرپرست در پایین ترین سطح در یک سازمان کوچک و گمنام تا مدیر عامل یک شرکت چند صد هزار نفری چند ملیتی که آفتاب در امپراطوری صنعتی و اقتصادیش هرگز غروب نمی کند. کافی است سری به کتاب خاطرات مدیران و رهبران بزرگ بزنید تا ببینید چه بخشی از چالش های مدیریتی و رهبری آن ها به «مدیریت منابع انسانی» مربوط است و چقدر از وقت، انرژی و منابع شخصی و سازمانی آن ها صرف این کار می شود. کارها و نقش های چالشی پر از پرسش و مسئله اند؛ پرسش هایی که پی در پی ایجاد می شوند و مسائلی که حداقل در نگاه اول حل ناشدنی به نظر می رسند؛ پرسش هایی که پاسخ های دقیق و قطعی ندارند و مسئله هایی که چند لایه و گیج کننده اند. کتاب به پرسش های معمول و متداولی پاسخ می دهد که مدیران منابع انسانی در هر سطحی با آن ها مواجه اند: پرسش هایی پر از چرا، چه وقت، چگونه، چقدر و .... پرسش هایی از این قبیل که چه کسی برای چه کاری ساخته شده است؟ برای انگیزش و جلب همکاری کارکنانم چه کنم؟ چه کسی را و چرا استخدام یا اخراج کنم؟ کارکنان را چگونه و چقدر کنترل کنم؟ چگونه و چقدر خودم تصمیم بگیرم و گرفتن کدام تصمیمات را به دیگران واگذار کنم؟ به چه کسانی، چرا، چه وقت و چگونه پاداش بدهم؟ با اختلافات و تعارضاتی که کارکنانم با یکدیگر دارند چه کنم؟ با کارکنانی که به هیچ صراطی مستقیم نیستند چگونه کنار بیایم؟ با توقعات و مطالبات سیری ناپذیرشان چه کنم؟ کارکنان چرا می آیند، چرا می مانند و چرا می روند؟ چگونه آن ها را ارزیابی کنم؟ و ده ها و صدها چگونه و چون و چرای دیگر!؟