انسان به منظور شکل بخشیدن به جهان خویش، سازمان دادن و معنا بخشیدن به آن از زبان استفاده میکند. زبان، آرمانهای بلند ما را میسازد و به استحکام و استواری ما قدرت میبخشد، در محاسبات ما ظرافت و دقت ایجاد میکند و تصویر هنری ما را از زیبایی پدید میآورد. زبان خاستگاه بسیاری از دست آوردهای انسانی است که در وهله اول جهت تشخیص یک مسئله و مهارتیابی برای حل مسئله به طور طبیعی به آن متکی هستیم، زبان نه تنها دست آوردهای انسان را میسر میسازد، بلکه همچنین ما را جهت پیشبینی و توجه به رویدادهای ترسناک آینده، توانمند میسازد و امکان مقایسه خودمان با انگارههای غیر واقع گرایانه و جستجوی خواستههایمان را فراهم میکند و یا روح و جان ما را به دلیل فناپذیری و محدودیتهای خود زندگی آزار میدهد. زبان پایه و اساس گرایش استثنایی و چشمگیر بشر را به رنج کشیدن در میان این همه وفور و برخورداری نشان میدهد. تجربه درونسازی شده زبان، خود را نه تنها در اصوات یا نمادها یا هر نوع پاسخ دیگری نشان میدهد، بلکه به شکل تجربۀ فوری و بلافاصله نیز متجلی میشود. این سیمایه یا ویژگی زبان، بخشی از سودمندی و کارآیی آن است و همچنین حاکی از این است که زبان و تفکر میتواند خطرناک نیز باشد. آرمانهای بلند و تصوری ما و نیز تصور هولناک آیندهای که در آن عزیزان ما حضور ندارند ظاهرا در چشم ذهن ما وجود دارد.