شما این جمله را بیشتر وقت ها از پدر و مادرها می شنوید و کاملا نیز درست است. رفتار و گفتار بچه های امروزی با پدر و مادرها بسیار بدتر از رفتار و گفتار بچه ها در گذشته است و از آنجا که پدر و مادرها گاهی با رفتارهای بسیار ناخوشایندی از سوی فرزندان خود روبرو می شوند به این نتیجه می رسند که به طور حتم در تربیت فرزندانشان اشتباه کرده اند. ولی دلیل اساسی تغییر رفتار کودکان، در این که بچه های امروزی بیشتر حاضرجواب هستند و کمتر اطاعت می کنند، این نیست که پدرها و مادرها کار اشتباهی انجام داده اند بلکه این است که رفتار اشتباهی را کنار گذاشته اند.
این کتاب روشی بدون تهدید یا تنبیه به شما پیشنهاد می کند که نه تنها کودکان را بزرگسالانی متعهد و مسئول بار می آورد، که همچنین مشکلات و زحمات فراوان امروزی را که تربیت کودک به همراه دارد از میان بر می دارد.
نمونهای بارز از نیاز کودکان به زمان کافی برای داشتن خود کودکانه، میتواند در پدیدۀ شناخته شده فرزند خواندگی دیده شود. بسیاری از این کودکان، به خانواده جدیدی میپیوندند و برای یکی دو ماه نخست رفتاری بسیار پسندیده دارند؛ ولی سپس بدون هیچ دلیل ظاهری، بد رفتاری آغاز میکنند. دوران ماه عسل به پایان رسیده و آزمایش حقیقی محیط فرزند خواندگی فرا رسیده است. آیا خانوادهای که کودک را پذیرفته است، با او مدارا میکند و میکوشد با پایداری کردن، مشکلاتی را که فرزند خواندۀ آنان به وجود میآورد حل کند، یا به مؤسسهای که کودک را به آنان سپرده است، تلفن میزند و از آنان میخواهد که خانوادهای دیگر را برای وی بیابند؟
فرزند خواندههای خوش رفتار که ناگهان تغییر رویه میدهند زیاد دیده میشوند؛ ولی این پدیده از دیدگاهی پذیرفتنی نیست. قانون روانشناسی میگوید که اگر رفتاری مورد تشویق قرار گیرد ادامه خواهد یافت، چنانچه این فرزندان خوب رفتار میکردند و در نتیجه بازخوردهای مثبت فراوان از پدر و مادرخواندههایشان دریافت میکردند...