اهمیت بحث روانشناسی معامله گری برای همه ی کسانی که آشنایی خوبی با بازارهای مالی دارند و معامله گر این بازارها هستند روشن است.
این کتاب دید و بینش متفاوتی نسبت به روانشناسی معامله گری ارائه می دهد. این بینش متفاوت مانند کارآفرین دانستن معامله گر است و باعث می شود مفاهیمی همچون منضبط بودن معامله گر (که در کتاب های مشابه به آن تأکید شده است) مورد چالش قرار بگیرد. آقای استین بارگر بیان می کند به جای تبدیل شدن معامله گران به ربات برای انجام معامله بهتر؛ باید همچون انسان کارآفرین رفتار کنند تا بتوانند معامله گری موفق باشند و در بازار مالی بقا داشته باشند.
در بعضی جاهای کتاب مجبور به استفاده از اصطلاحات انگلیسی شدیم زیرا این اصطلاحات در بین معامله گران داخلی نیز رایج است. با وجود این، در قسمت پانویس معادل انگلیسی برخی اصطلاحات با استفاده از منابع معتبری همچون investpedia بیان شده است. هدف ما استفاده از کلمات پارسی به جای کلمات عربی و انگلیسی بوده است تا مفاهیم به صورت کامل به مخاطبان انتقال پیدا کند.
روانشناسی معامله گری، موضوعی است که برای همه کسانی که با بازارهای مالی آشنا هستند، اهمیت بسزایی دارد. معامله گران بازارهای مالی نه تنها باید با دانش فنی و تحلیل بازار مسلط باشند، بلکه باید با تحولات و تغییرات ذهنی و روانی خود نیز در حین انجام معاملات آشنا باشند.
کتاب «روانشناسی معامله گری: از بهترین روشها تا بهترین کاربردها» نوشته برت ان استینبارگر، دید و بینش متفاوتی به این موضوع ارائه میدهد. در این کتاب، معاملهگر نه به عنوان یک فرد منضبط و مکانیکی که با پیروی دقیق از قوانین و استراتژیهای معاملاتی به موفقیت میرسد، بلکه به عنوان یک کارآفرین دانسته شده است.
استینبارگر معتقد است که معامله گران نباید همچون رباتها رفتار کنند. به جای اینکه فقط به قوانین و استراتژیهای معین پایبند باشند، باید چابک و پویا باشند و همچون یک کارآفرین، به دنبال فرصتهای جدید باشند و بتوانند با شرایط متغیر بازار مواجه شوند.
این کتاب چندین پرسش مهم مطرح میکند: چگونه با شرایط متغیر بازار سازگار شویم؟ چگونه نقاط قوت ویژه خود را شناسایی کرده و بر آنها سرمایهگذاری کنیم؟ چگونه روندهای نوآورانه و دیدگاههای تازه بازاری ایجاد کنیم؟ و چگونه عادتهای سودمندی پیدا کنیم که کمک کند کارکرد ما در بازار مالی را بهبود بخشد؟
«روانشناسی معامله گری: از بهترین روشها تا بهترین کاربردها»، یک منبع جامع و کاربردی برای هر معاملهگری است که میخواهد نه تنها با ابزارها و استراتژیهای معاملاتی آشنا باشد، بلکه به درک عمیقتری از روانشناسی معاملهگری نیز دست پیدا کند و با استفاده از آن به موفقیتهای بزرگتری دست یابد.
معامله گران بزرگ هیچ وقت با معاملاتشان ازدواج نمیکنند. آنها نشانههای بازار را دنبال میکنند و همیشه در تلاش هستند که ذهنی باز برای پذیرش واقعیتهای درون بازار داشته باشند.
اگر فرآیند ذهنی و آمادگی این معامله گران را بررسی کنیم، در مییابیم که انعطافپذیری را در استراتژی معاملاتیشان گنجانده اند. این معامله گران یک مدل از مدلهای متنوع بنیادین را درست میکنند که به تاثیرپذیری بر قیمت میانجامد.
روند مومنتومها (در اینجا نویسنده واضحتر از دلایل بنیادی میگوید که حتی مومنتومهایی را شامل میشود که مربوط به تحلیل تکنیکال هستند) تا نرخ شاخصهای اقتصاد را در بر بگیرد؛ در نتیجه این معامله گران یک سیگنال قوی دریافت کرده و دلار به دست میآورند. به طور مثال، معامله گران ما در سبدشان مقداری برابری دلار آمریکا (USD) برای خرید یا همان long دارند. این معامله گران میدانند که در بعد از ظهر فدرال رزرو جلسه اجرایی دارد. نقشه این معامله گران برای این شرایط این است که جلسه اعضای فدرال رزرو را دنبال کنند. اگر قوانین پولی تغییر نکرد و زبان بیان اعضا به همان اندازهای که انتظار میرود عجیب و غریب نباشد، به معاملهشان به نحوی اضافه کنند که در جهت روند قوی شدن دلار باشد. البته برای plan B میتوانیم تمام موقعیتهای معاملاتی یا همان پوزیشنهای باز را ببندیم یا در صورتی که به طور غیر منتظره از ارزش پول حمایت کند، در جهت معکوس وارد معامله شویم. طبق تجربهای که به دست آورده ایم، در آن نقطه میتوانیم یکی از این مدلها را استفاده کرده و سبدمان را پر یا خالی کنیم. با یک ریسک ویژه با کمی خوش شانسی در سخنرانی (معمولا در انتهای هر جلسه اعضای فدرال رزرو یک سخنرانی انجام میدهند)، میتوانیم موقعیت خوبی برای فروش داشته باشیم.