در کتاب کمدی الهی دانته، ویرژیل راهنمای دانته از جهنم به سوی برزخ است. وقتی دانته با دیوار بزرگی از آتش روبه رو می شود و وحشت می کند، ویرژیل به او می گوید: «انتخاب دیگری نداری. این آتشی است که می سوزاند، اما از بین نمی برد.» ولی دانته همچنان می ترسد. ویرژیل ترس او را حس می کند، دست روی شانه اش می گذارد و تکرار می کند: «انتخاب دیگری نداری.» دانته نیز عزم خود را جزم می کند و وارد می شود.
همه ی کسانی که زندگی می کنند با این دیوار آتش روبه رو خواهند شد. این کتاب هم مانند ویرژیل راهنمای دوزخ به سوی دیوار آتش است و هریک از ما باید به تنهایی عبور کنیم. بعداز آن دیوار نیز خودمان راهنمای خودمان می شویم. این کتاب نیز مثل ویرژیل راهی به ما نشان می دهد؛ نه تنها راه حل ممکن، اما حداقل یک «راه حل». او برای کسانی که در آشفتگی دیوانه وار اندوه به سر می برند چیزهایی عرضه می کند تا بتوانند به آن ها متوسل شوند. عشق ورزیدن و ازدست دادن و همراهی کردن یکدیگر کاری شجاعانه است. مهم نیست که مسیر چقدر طولانی است؛ این کتاب راهنمای شماست. اگر غم به سینه ی شما چنگ می زند، این کتاب برای شماست. این کتاب کمکتان می کند آنچه را که باید به دوش بکشید به دوش بکشید و در این سفر کمتر از قبل تنها بمانید.
آن چه از دست رفته است بر نخواهد گشت. این جا، درون این حقیقت، هیچ چیز زیبایی وجود ندارد. پذیرش مهمترین چیز است. درد دارید. دردتان بهتر نمی شود. واقعیت اندوه با آنچه دیگران از بیرون می بینند بسیار متفاوت است. دردی در این دنیا وجود دارد که نمی توانید با شادی از تن تان بیرون کنید. به راه حل نیاز ندارید. نیاز ندارید اندوه تان را پشت سر بگذارید. شما به کسی نیاز دارید که اندوه تان را بفهمد و بپذیرد. به کسی نیاز دارید که وقتی، در میان وحشت ایستاده اید و به حفره ای خیره می مانید که زمانی زندگی شما بوده است، دستهایتان را محکم بگیرد.
بعضی چیزها را نمی توان درمان کرد؛ فقط باید آنها را به دوش کشید.