دن آریلی متخصص اقتصاد رفتاری در انستیتو تکنولوژی ماساچوست در یک رشته آزمایش های روشنگرانه و اغلب حیرت انگیز، فرضیات عام در مورد بنیاد عقلانی ما را مردود می شمارد. آریلی تجربیات روزمره را با شیوه ای جدید از تحقیقات در هم می آمیزد و نشان می دهد که چگونه توانایی استدلال عقلانی ما توسط انتظارات، احساسات، هنجارهای اجتماعی و سایر نیرو های نامرئی و ظاهرا غیر منطقی از مسیر خود منحرف می شود.
در عصر حاضر، ما با یک واقعیت مواجه هستیم که بسیاری از رفتارها و تصمیمات ما به نظر نابخردانه و غیر منطقی میآیند. کتاب «جنبه مثبت بیمنطق بودن» توسط دن آریلی مطالعات گستردهای در این زمینه ارائه میدهد. در این اثر، آریلی بررسی میکند چرا پاداشهای بزرگ برای مدیران اجرایی گاهی اوقات به نتایج معکوس میانجامد. آیا واقعا پاداشهای بیشتر موجب افزایش بهره وری و انگیزه میشوند؟ یا آیا این پاداشهای زیاد ممکن است به اشتباهات بزرگتر و تصمیمات نابخردانه منجر شود؟
وقتی به دستور کارهای سردرگم کننده فکر میکنیم، ممکن است فکر کنیم که این دستورها موجب بروز خطاها و اشتباهات میشوند. اما آریلی به اینکه چگونه این دستورهای پیچیده میتوانند به ما در درک بهتر جهان اطراف و تصمیم گیری مناسبتر کمک کنند، میپردازد.
یکی از پرسشهای مهم دیگر در این کتاب، موضوع انتقام جویی است. چرا انسانها به طور طبیعی تمایل به انتقام دارند؟ و چرا این تمایل به انتقام جویی ممکن است در بعضی موارد برای ما مفید باشد؟
آریلی همچنین به موضوع تفاوت بین تصور شادی و واقعیت آن پرداخته است. بسیاری از ما فکر میکنیم که مواردی خاص، مانند پول یا موفقیت، ما را شاد میکنند. اما در واقعیت، گاهی اوقات چیزهایی که فکر میکنیم ما را شاد میسازند با آنچه واقعا موجب شادی ما میشود متفاوت است.
کتاب «جنبه مثبت بیمنطق بودن» از آنجا که بر اساس مطالعات و تحقیقات علمی نوشته شده است، ما را با جنبههای پنهان انسانی مواجه میسازد و به ما نشان میدهد که چطور میتوانیم از این فهم برای بهبود زندگی خود بهره برداری کنیم.
چرا پاداشهای بزرگ همیشه نتیجه بخش نیست؟
در نظر مجسم کنید موش آزمایشگاهی چاق و چله شادی هستید، روزی دست دستکشپوش انسان، شما را با دقت از جعبه راحتی که آن را خانۀ خود مینامید در میآورد و درون جعبه متفاوتی که کمتر راحت است و درونش هزارتویی وجود دارد قرار میدهد. از آنجا که طبیعتا کنجکاوید، شروع میکنید به پرسه زدن در آن دور و بر و سرتان را در راههای هزارتو فرو میبرید. خیلی زود متوجه میشوید دیوارهای بعضی از قسمتهای هزارتو به رنگ مشکی است و بعضی قسمتها به رنگ سفید. به قسمت راههای سفید میروید؛ هیچ اتفاقی نمیافتد. سپس میچرخید و به قسمتهای مشکی میروید. به محض وارد شدن، احساس میکنید شوک برقی بسیار ناخوشایندی به پنجههایتان وارد میشود…