نخستین کلاس درسم دامن رسول خدا بود و آغاز آموختنم سخنان آن حضرت. از آن زمان که پنج سال بیشتر نداشتم، مرا در دامان پرمهر خویش پرورش داد. خودش نیز از دوران کودکی به تعلیم یکی از بزرگترین فرشتگان خداوند، راه های روشن مکرمتها و بزرگ منشی های اخلاقی را آموخته بود. از همان نخستین سال های زندگی، آن فرشته بزرگ و برگزیده روز و شب مراقب و معلم آن حضرت بود.
دوران کودکی ام را خوب به خاطر دارم. مرا به امانت برای نگهداری و سرپرستی از پدرم گرفت و به خانه اش آورد. مرا پدرانه در دامانش می نشانید و نوازشم می کرد. مهربانانه در آغوشم می گرفت و به سینه اش می فشرد و مشفقانه در بستر کنار خود می خوابانید؛ چنان صمیمانه که پیکر پاکش با بدنم تماس می گرفت. هنوز گرمای مطبوع و دلپذیر سینه مهربانش را حس می کنم. بوی خوش وجود مطهرش مشامم را نوازش می داد. آنچنان به من مهر می ورزید که کمتر پدر مهربانی به فرزندش آنگونه رسیدگی می کند...