این کتاب درباره آموخته های نویسنده از کودکان است، و به موضوعات مهمی در حوزه بازی درمانی می پردازد که عبارتند از: معنای بازی در زندگی کودکان، و مراحل بازی در فرایند درمان با کودکان سازگار و ناسازگار پی بردن به درون مایه بازی کودکان در بازی درمانی جنبه های منحصر به فرد، مفاهیم کلیدی، و اهداف فلسفه و نظریه بازی درمانی کودک محور در خصوص رابطه درمانی بازی درمانی آنچه کودکان در فرایند بازی درمانی می آموزند...
بازی درمانگر باید درباره احساسات شخصی خود در زمینههایی همچون طرد کردن که ممکن است در رفتار با کودک در اتاق بازی رخ دهد، درک و بینش کافی داشته باشد. این حوزه از درک خود، به خصوص برای بازی درمانگران تازه کاری اهمیت دارد که تجربیات و نظامهای ارزشیشان ممکن است منجر به احساس طرد یا حتی بیزاری از کودکی شود که رفتار ناجوری نشان میدهد، سعی میکند بهره برداری کند یا به درمانگر فحاشی میکند. بازی درمانگری که فاقد درک انگیزه خود در این حوزه است، ممکن است طرد را به شیوهای نامناسب به کودک فرافکنی کند. بازی درمانگران باید این مسائل را در روابط نظارتی یا مشاورهای خارج از تجربه بازی درمانی موشکافی کنند. واقعی بودن، یعنی آگاه بودن و پذیرش احساسات و عکس العملهای خویش و شناختن انگیزه همراه با آنها و تمایل به خود بودن و بیان این احساسات و عکس العملها در زمان مناسب. در چنین زمان هایی، درمانگر واقعی و اصیل است و کودک با او به عنوان یک انسان مواجه میشود نه به عنوان یک فرد حرفه ای. اگر درمانگر از کاری که کودک از وی خواسته است انجام دهد، احساس ناراحتی کند، بیان کردن این احساس ناراحتی همان واقعی بودن محض است. کودکان به شیوۀ بودن درمانگر بسیار حساساند و از هرگونه نقاب جعلی یا نقش حرفهای که ارائه میشود عمیقا آگاه هستند. تجربه بودن با بزرگسالی که در لحظه همراهی با کودک به طور واقعی زندگی میکند، میتواند برای کودک بسیار مفید باشد. یک بار کودکی دربارۀ این تجربه گفت تو شبیه مشاورها نیستی، تو مثل یه آدم واقعی هستی!