از میان موجوداتی که روی کره ی زمین می شناسیم، انسان یکی از پیچیده ترین مکانیزم های انگیزش و هیجان را دارد. گاه چیزهایی او را برانگیخته می کند که اصلاً انتظار برانگیختن از آنها نمی رود. گاه چیزهایی که احساس می کنیم باید او را هیجان زده کند، هیچ نوع پاسخی در او ایجاد نمی کند.
دو دلیل را میتوان برای اهمیت و ضرورت مطالعۀ انگیزش و هیجان ذکر کرد؛ نخست، آگاهی از انگیزش کار بسیار جالبی است. هر چیزی که به ما بگوید که کیستیم، چرا چیز به خصوصی را میخواهیم و چگونه میتوانیم زندگیمان را بهبود بخشیم جالب خواهد بود. در ضمن هر چیزی که به ما بگوید دیگران چه میخواهند، چرا چیز به خصوصی را میخواهند و چگونه میتوانیم زندگی آنها را بهبود بخشیم نیز جالب خواهد بود. دوم، انگیزش کار بسیار مفید و با ارزشی است؛ انگیزش به خودی خود مهم است ولی از آن مهمتر، قابلیت آن در خبر دادن از پیامدهای زندگی از جمله کیفیت عملکرد و رفاهمان است که اهمیت زیادی به آنها میدهیم. آگاهی از اینکه انگیزش از کجا سرچشمه میگیرد، چرا گاهی تغییر و در مواقع دیگر تغییر نمیکند، تحت چه شرایطی افزایش یا کاهش مییابد، چه جنبههایی از آن را میتوان و یا نمیتوان تغییر داد و چه نوع انگیزشی موجب مشغولیت و بهزیستی میشود و چه نوعی نمیشود، بسیار مفید است.