یکی از مسائل بسیار مهم در حوزه حقوق کیفری عمومی، بحث عنصر روانی جرم است. موضوعی که نشانگر بعد فکری انسان و نیز دلیل اصلی شایستگی او در تحمل کیفر است. علی رغم اهمیت فراوان نهاد مزبور که در واقع می توان آن را تأثیر گذارترین عامل در حقوق کیفری دانست، ادبیات و تحقیقات حقوقی ما در مورد آن بسیار فقیر است؛ امری که بر آراء محاکم نیز تأثیری همانند گذاشته و رویه قضایی پرباری در این رابطه به چشم نمی خورد. مشکلات مزبور نگارنده را بر آن داشت که اقدام به تحقیق در حوزه عنصر روانی نماید. مطالعه در این حوزه دو مشکل اساسی داشت. اول آنکه تاکنون تحقیق قابل توجهی در این زمینه وجود نداشت و آنچه مشاهده می شد، بیان خلاصه وار بحث عنصر روانی در کتابهای مربوط به حقوق جزای عمومی بود که غالبا مشابه و یکسان است. مشکل دوم به ماهیت موضوع بازگشت دارد. عنصر روانی به دلیل ماهیت ذهنی و غیرعینی خود، امری پیچیده و غیرملموس است و به همین دلیل، علومی مانند فلسفه و روانشناسی را نیز درگیر خود می سازد. چنین امری فضای بحث را به مسائل ذهنی پیچیده و انتزاعی وارد کرده و استفاده از آن را مشکل خواهد ساخت؛ حال آنکه قصد نگارنده از نوشتن کتاب حاضر، علاوه بر بیان مسائل ظریف و انتزاعی مربوط به عنصر روانی و تحقیق در مبانی آن، استفاده دانشجویان، قضات، وکلا و بطور کلی تأثیر آن بر رویه قضایی است. زیرا که غایت هر نویسنده حقوقی، تأثیر نوشتار او بر محاکم دادگستری و کمک به اجرای عدالت است.