سبد خرید شما خالی است.
"کتاب هنوز تمام نشده، چنان وحشتی دلش را انباشت که دید دیگرنمی تواند ادامه دهد. ترسی بی مهار که از درونش می جوشید، هیچ ربطی به بیرون نداشت. با این حال، نه می توانست کتاب بخواند، نه دیگر می توانست آن جا بماند. کتاب را همان طور باز، وارونه گذاشته بود روی پتو و بهت زده به چهارچوب درها و حفاظ های فلزی زنگ زده، شیشه های شکسته، سوراخ پنجره هایی که چهارچوبش را کنده بودند و برده بودند نگاه می کرد. خود را در فضای کتاب می دید؛ و هر لحظه انتظار داشت بیایند بگیرندش." (از داستان "دلِ تاریکی") مجموعه ای از نه داستان کوتاه که نوشته های سال 1386 نویسنده را در بر می گیرد و به ترتیب عبارت اند از: "خانه"؛ "شغال"؛ "این هم بهار"؛ "دل تاریکی"؛ "روزگار پس رفته"؛ "بودن یا نبودن"؛ "قصه ی شادآباد"؛ "بازگشت به عقب"؛ و "کلید".