کتاب کوری که درباره رعایت نکردن حقوق دیگران است در یک چهار راه آغاز می شود. جایی که اولین نفر، به یک کوری عجیب دچار می شود. یک نوع کوری سفید که شخص همه چیز را سفید می بیند، انگار که در دریایی از شیر به سر می برد. مرد دیگری از روی دلسوزی می خواهد او را به خانه برساند ولی در بین راه همه چیز عوض می شود و اتومبیل مرد کور را می دزدد. همسرش او را به چشم پزشکی می برد و این اتفاق برای چشم پزشک بسیار عجیب است و متوجه علت آن نمی شود. در ادامه چشم پزشک و دزد اتومبیل هم کور می شوند.
«کوری» یک رمان خاص است؛ یک اثر تمثیلی بیرون از حصار زمان و مکان، یک رمان معترضانه اجتماعی - سیاسی که آشفتگی اجتماع و انسانهای سردرگم را در دایره افکار خویش و مناسبات اجتماعی تصویر میکند. ساراماگو تأکید بر این حقیقت دارد که اعمال انسانی در موقعیت معنا میشود و ملاک مطلقی برای قضاوت وجود ندارد، زیرا موقعیت انسان ثابت نیست و در تحول دائمی است. در یک کلام ساده، دغدغه عمده ذهن ساراماگو در این رمان فلسفی، مسئلۀ سرگشتگی انسان معاصر یا انسان در موقعیت است که از خلال ابعاد و لایههای مختلف و واکنشهای آنان بررسی میشود. از دیگر مایههای اصلی رمان، نقد خشونت و میلیتاریسم، اطاعت کورکورانه دیکتاتوری و سیر تاریخی و فراگیر بودن آن است.