فعل خواندن امر و نهی بر نمی تابد، حتی پشتیبان امر و نهی هم نیست و این خودداری را با افعال دیگری مانند دوست داشتن، رؤیا دیدن، تقسیم می کند. البته، می شود امتحان کرد: "دوستم بدار!"، "رویا ببین!"، "بخوان، اما این ها را بخوان!"، "زودباش، من به تو امر می کنم بخوانی!" نتیجه؟ صفر! روی کتاب به خواب رفته است! یا برای گریز از خواندن کتاب از میان چهارچوب پنجره به عالم خیال پرواز کرده است.
خوابی با چشمان باز! اگر چه کتاب هنوز در برابرش گشوده است یا حتی بنظر بیاید که در پشت میز کارش، خیلی جدی در حال مطالعه است. شاید او در برابر این پرسش که از کتاب خوشت آمده یا نه؟ نه نگوید و قصد کودتا هم نداشته باشد ولی ناگفته پیداست که توضیحات کتاب او را خسته کرده است.
بهتر است جوان عصر رسانه های دیداری وشنیداری را درک کرد وگرنه او دوباره به خواب می رود.
در این اثر تجربه های فراوانی را درباره خواندن و نخواندن کودکان و نوجوانان از جنبه های روانشناسانه بیان می کند و به علاقه نوجوانان به انواع مواد خواندنی می پردازد.