میگوئل آنخل آستوریاس روسالس (19 اکتبر 1899 - 9 ژوئن 1974) شاعر، داستان نویس، نمایشنامه نویس، روزنامه نگار و دیپلمات گواتمالایی بود. او نقش بسزایی در تثبیت جایگاه آمریکای لاتین در جهان ادبیات داشت. در دوران تحصیلش در پاریس به جنبیش سوررئالیسم پیوست. موضع انتقادی اش نسبت به حکومت های دیکتاتوری باعث شد که بیشتر عمرش را در تبعید بگذارند. او دومین نویسنده ی امریکای لاتین بود که توانست در سال 1967 جایزه ی نوبل ادبیات را به خود اختصاص داد. رمان های باد سهمگین (1950)، پاپ سبز (1954) و چشمان بازمانده در گور (1960) به سه گانه ی موز مشهورند که آستوریاس در آن ها به موضوع استثمار بومیان در مزارع موز می پردازد. ... خنده ی آن روزها، یاهاها، هاها، هاهاها، مثل استفراغ خنده و خون در او ریشه می گرفت، و زمانی که حس می کرد از لای دندان هایش بیرون می ریزند، دوباره آن را می بلعد، برمی گرداند، رطوبت آب دهانش تبدیل به تندباد می شد، مثل دریا که باد، نور که باد، درخت ها که باد، سنگ هایی که به باد تغییر شکل می دادند تا وحشیانه بوزند و بوی جانوران دریایی بدهند، وحشی، پرغرور، مخلوطی از جیغ و غرش های مخلوطی که آماده ی مرگ می شد. درختان موز را ناپدید می کرد، همه را می روبید و می برد، از جا می کند تا دورتر ببرد. میزها، صندلی ها، تختخواب ها، همه چیز ویران می شد و پراکنده و صدها متر دورتر فرو می افتاد؛ همه چیز ویران می شد و پراکنده و صدها متر دورتر فرو می افتاد؛ روی درخت ها، زیر پل ها، در شلا ق های آب رودخانه ها که هنوز هم خشم خود را نشان می دادند..