... مجموعه ی پیش رو از چند وجه به طرح این مسأله می پردازد که آیا چیزی به عنوان جوهره ی تئاتری بودن وجود دارد که از فرهنگ ها بگذرد و همیشه به یک صورت و همواره متفاوت باشد. این مسأله چندان دور از تصور نیست؛ همان موضوعی است که ذهن هنرمندانی چون آریان منوشکین، یوجینو باربا، پیتر بروک و خیلی های دیگر را به خود مشغول کرده و آن ها را واداشته بین فرهنگ ها، شکل ها و اجراهای هنری پل بزنند و امکان گفت وگوی بین فرم ها را فراهم کنند. آیا این جستار در نتیجه ی تصوری آرمانی خیالی صورت گرفته؟ شکل های هنری حاصل از چنین باوری (مثل تئاتروم موندی یا بینافرهنگ گرایی در تئاتر) و فرم های مورد نیاز آن ها بر این باور صحه می گذارند که مبانی و قوانینی در تمام تئاتری بودن ها به یک سان موجودند، مبانی ای که هرکس در عمل برای خود دوباره کشف می کند. چیزی که این متون مورد تأکید قرار می دهند آن است که این قوانین ریشه در کنشِ اصیل هنری دارند، اجرایی که در جریان است...