اگر اراده ی خداوند بر این بود که بندگانش فقط بتوانند کارهای خوب انجام دهند، انسان را به گونه ای می آفرید که صرفاً توانایی انجام کارهای خوب را داشته باشد و از انجام کار بد ناتوان باشد. اما اراده ی پروردگار بر این بوده است که انسان با اراده ی خویش کار خیر کند و از گناه بپرهیزد.
نویسنده در این کتاب قصد ندارد دولت را فاقد مسئولیت در قبال مفاسد نشان دهد، بلکه می خواهد استنتاج کند احکام اسلامی به اقتضای ایمانی بودن جامعه و نه اسلامی بودن حکومت ارائه شده است.
دانش های مختلفی مشروعیت اعمال انسانی را از جهات مختلف تبیین می کنند؛ مثلا حقوق دانشی است که اصول حاکم بر توانایی دولت را ارائه می کند و چارچوب خاصی را برای اقدامات مشروع دولت تبیین می کند. فقه نیز دانشی است که گسترده تا تعیین حدود دخالت های دولت و مشخص کردن موارد مجاز و غیرمجاز یکی از وظایف آن است. مثلاً می توان از فقه پرسید دولت اسلامی در چه مواردی و براساس چه مبانی و اصولی می تواند اختیارات شهروندان را محدود کند و با استفاده از نیروی قهریه آزادی آنان را سلب کند؟