برندها در جهان فرامصرف گرای امروز، در کالبدهای متعددی رسوخ می کنند تا بتوانند مهره های بازی خود را در شکل دهی به ایماژ و خیال مخاطب بچینند. زمانی که یک برند قادر شود ذهن انسان ها را مدیریت کند، انسان ها آن گونه می بینند، می فهمند و موضع می گیرند که او بازنمایی کرده است. اما کتاب چگونه به این موضوعات می پردازد؟ بخش نخست به صورت تحلیلی بیان می کند بازاریابی چگونه به یک کسب وکار ارزش مالی اضافه می کند، سپس خلق تمایز معنادار را از سه ساحت کارکردی، عاطفی و اجتماعی بحث می کند که خود سنگ عمارت رابطه بین تمایز و نتایج مالی است. به تعبیر هولیس دنیای ما به سرعت در حال نو شدن است، اما آنچه برای ما به عنوان یک انسان مهم است- آنچه ما را مجاب به پرداخت مبلغی بیشتر برای برندها می کند- چیز دیگری است. در زمانه ای که برندها نه تنها به کمد لباس های مان، بلکه به نظام ارزشی ما هم وارد شده اند ما همچنان دلتنگ چیزهایی هستیم که به زیست جهان مان معنا می بخشد و از این رو در پرداختن مبالغ بیشتر بابت این «ا بژه های مسرت بخش» شوق داریم. بخش دوم به مفصل بندی برند متمایز معنی دار پرداخته است.