در دنیایی که در آن هر قرن با ویژگی ها، اعتقادات و نگرشهای مختلفی روبرو میشود، چطور میتوان یک پدیده انسانی و جهانی همچون «زن بودن» را مورد بررسی قرار داد؟ رمان «زن در آینه» نوشته اریک امانوئل اشمیت با ارائه سه داستان در سه زمان و مکان متفاوت، پاسخی پر چالش به این پرسش ارائه میدهد.
سه زن، سه داستان، سه زمان و سه فرهنگ مختلف؛ اما همگی با یک موضوع مشترک: جستجوی هویت و تلاش برای تغییر و ایجاد تفاوت. آن، زنی در بروژ دوران رنسانس، آنا در وین عصر فروید، و آنی در هالیوود امروزی، با واقعیتهای متفاوتی روبرو هستند. این واقعیت ها، چهارچوبهای اجتماعی و فرهنگی مختلفی برای زنان ایجاد کرده اند.
زنانی که در این داستانها شخصیت اصلی را تشکیل میدهند، به دنبال جستجوی هویت خود و دور زدن از چهارچوبهای تحمیل شده اجتماعی هستند. آنها با نقشهایی که جامعه و مردان بر آنها میگذارند، ناراضی اند. با این حال، روشهای مختلفی برای مقابله با این وضعیت انتخاب میکنند.
اشمیت با نقاشی کشیدن از رنج ها، ناکامیها و چالشهایی که این زنان در طول زمان مواجه میشوند، ما را به یک سفر در اعماق روح انسانها برده و به ما نشان میدهد که چطور آنها با استفاده از تمایلات و خواستههای درونی خود، سعی در تغییر سرنوشت خود دارند.
بیتردید، اطراف آنها پر از افرادی است که بر خلاف آرزوها و تمایلات آنها عمل میکنند. اما همان طور که اشمیت نشان میدهد، مواجهه با چنین چالشهایی میتواند منجر به پیدایش قوای درونی و رشد شخصیتی شود.
این اثر، با ارائه نگاهی تازه به زندگی، احساسات و چالشهای زنان در طول تاریخ، میتواند خواننده را وادار به بازاندیشی در مورد مفهوم جنسیت، هویت و تغییرات اجتماعی کند. اشمیت با استفاده از قلم آگاهانه و دقیق خود، یک اثر بینظیر ارائه داده است که هر خوانندهای را مجذوب خواهد کرد.