در دنیای نظریه منظومه ها، دانش هدایتگری مفهوم علیت خطی بیمعناست، در عوض در مییابیم تأکید روی عمل متقابل بازگشت و مسئولیت مشترک مشاهده میشود. در متن رابطه، هر کدام از الف و ب دیگری را تحت تأثیر قرار میدهد و هر دو به یک میزان علت و معلول رفتار یکدیگر تلقی میشوند. الف ب یا من با شما هستم. همان طور که شما با من هستید، همان طور که من با شما هستم. به مرور زمان، الفها و بها الگوهای قالبی را تشکیل میدهند که مشخصه رابطه خاص آنها خواهد بود. چنانچه بخواهیم به مسائل و وقایع در رابطه آنها پی ببریم، نمیپرسیم چرا چنین اتفاقی رخ داد؛ در عوض در تلاش برای توصیف این الگوهای قالب میپرسیم چه اتفاقی در حال وقوع است. چشمانداز ما کل گرایانه، و تمرکز ما صرفا روی فرایندها - یا متنی - است که به مسائل و وقایع معنا میبخشد؛ به جای آنکه صرفا به افراد، مسائل یا وقایع به صورت مجزا معنا دهد. تمرکز ما نیز اکنون محور است. ما به جای جست وجوی گذشته برای علل پیش گذشته برای علل پیشین به بررسی تعاملهای اینجا و اکنون میپردازیم.