افزایش روزافزون سوءاستفاده از هیجانات و فراگیر شدن آن در جامعه، یکی از مهمترین دلایل نگارش این کتاب است. خشونت هیجانی و روانی، برخلاف خشونت جسمی و خشونت خانگی، کمتر شناخته شده است و اطلاعات عمومی اندکی در مورد آن وجود دارد. تعداد بسیار کمی از افراد می دانند که سوءاستفاده ی هیجانی به چه معناست و تعداد بسیار کمتری از آنان پیامد آن را درک می کنند. اگرچه تعداد قابل توجهی از افراد در کودکی و یا در زندگی زناشویی در معرض خشونت های روانی و هیجانی قرار گرفته و در بزرگسالی ، یا خودشان به افرادی تبدیل می شوند که دیگران را مورد سوءاستفاده ی هیجانی قرار می دهند یا آنکه شریک زندگی شان از آن ها سوء استفاده ی هیجانی می کند، ولی افراد کمی از میزان تاثیرات عمیق این نوع خشونت بر زندگی شان آگاهی دارند.
هدف مهم دیگر برای نگارش این کتاب، اشتیاق عمیق و پایدار من به پایان بخشیدن به چرخه ی سوء استفاده ی روانی و هیجانی است که به مشخصه ی کشور ما و بسیاری از دیگر کشورها تبدیل شده است. در مقام روان درمانگر و نویسنده، در بیشتر سال های عمر حرفه ای خود، حامی اشخاصی بوده ام که مورد سوء استفاده های جسمی، جنسی و هیجانی قرار گرفته اند.یکی از انگیزه هایم برای کمک به این قربانیان از این واقعیت سرچشمه گرفته است که خودم در کودکی مورد سوءاستفاده های جنسی و هیجانی قرار گرفته ام.