کتاب حاضر، راهنمای خودیاری جهت غلبه بر کمال خواهی با استفاده از روش شناختی ـ رفتاری است. کمال خواهی عبارت است از تعیین معیارهای بسیار سخت و تلاش شدید برای دستیابی به آن ها، با وجود مشکلاتی که برای فرد ایجاد می کنند. فرد کمال خواه، احساس ارزشمندی خود را تقریباً فقط بر اساس میزان دستیابی به این معیارها تعیین می کند. هدف از نگارش این کتاب، کمک به این گروه از افراد برای رهایی از این افکار، توجه و شناخت جنبه های مثبت و چگونگی تغییر شیوه های فکری، چگونگی حل مسأله و در نهایت به آزادی و شخصیت هنجار است. این کتاب در دو بخش تدوین شده است. بخش اوّل، دربارة شناخت کمال خواهی است. بخش دوّم، دربارة یادگیری راه هایی برای تغییر کمال خواهی است. همچنین تکالیفی برای مراجع در نظر گرفته شده است، زیرا انجام کارها به منظور تغییر عادت نیاز به تمرین دارد. این کتاب منبع ارزشمندی برای متخصّصان، بالین گران، دانشجویان مشاوره و روان درمانی و مراجعان می باشد.
کمال خواهی عبارت است از تعیین معیارهای بسیار سخت و تلاش شدید برای دست یابی به آن ها، با وجود مشکلاتی که برای فرد ایجاد می کنند. فرد کمال خواه احساس ارزشمندی خود را تقریبا فقط بر اساس میزان دست یابی به این معیارها تعیین می کند. کتاب غلبه بر کمال خواهی به دو بخش تقسیم شده است. بخش اول دربارۀ شناخت کمال خواهی است. در این بخش یاد می گیرید که کمال خواهی چیست، چه مشکلاتی می تواند ایجاد کند و چرا ایجاد می شود و تداوم می یابد. بخش دوم دربارۀ یادگیری راه هایی برای تغییر کمال خواهی است. این بخش به شما کمک می کند تا متوجه شوید چرا کمال خواهی تان باقی می ماند، سود و زیان آن را در نظر بگیرید و یاد بگیرید چگونه کمال خواهی را مورد بازنگری قرار دهید. این کتاب از رویکرد شناختی رفتاری برای غلبه بر کمال خواهی استفاده کرده است. البته هدف ما پایین آوردن سطح معیارهایتان نیست؛ بلکه کمک به شما است تا ببینید از زندگی چه می خواهید و آیا راهبردهای کنونی تان به شما کمک می کند یا مانع دسترسی به اهداف تان می شود. همچنین این کتاب یک رویکرد خود یاری به غلبه بر کمال خواهی دارد، بدین منظور در بخش دوم تکالیفی برای مراجع در نظر گرفته شده است زیرا انجام کارها به منظور تغییر عادت نیاز به تمرین دارد. کتاب غلبه بر کمال خواهی می تواند منبع ارزشمندی برای متخصصان، بالین گران، دانشجویان مشاوره و روان درمانی و مراجعان باشد.
احتمالا در طول مطالعهی این کتاب از خود پرسیدهاید که: «مگر همهی افراد برای دستیابی به اهدافشان تلاش نمیکنند؟ آیا این یک بخش طبیعی زندگی نیست؟» یا «با تنبلی که نمیتوان پیشرفت کرد.»
برای ما بسیار اهمیت دارد که تفاوت کمال خواهی و پیشرفت طلبی را به طور واضحی مشخص کنیم. تعیین اهداف شخصی دشوار و تلاش برای دستیابی به آنها میتواند به شیوهای انجام شود که برای فرد مثبت باشد. این کار با احساس موفقیت و رضایت همراه است و پیامدهای منفی کمی دارد. مثل موسیقیدانان یا ورزشکاران برجستهای که زمان بسیاری را صرف تلاش برای دستیابی به معیارهای دشوار خود میکنند. ما معیارهای سطح بالای آنها برای عملکرد روی صحنه یا در مسابقه را به عنوان مشکل در نظر نمیگیریم، بلکه این جزء ضروری پیشرفت آنها است. در مقابل کمال خواهی مشکلسازی که در این کتاب توصیف شده است، شامل دیدگاهی است که افراد درباره خودشان دارند بر اساس این که تا چه حد معتقدند در زمینههای خاصی خوب عمل کردهاند و به معیارهای بسیار دشوار خود علیرغم پیامدهای منفی آنها دست یافته اند. خود سرزنشگری شدید حتی شماتت خود (هنگامی که فرد فکر میکند در رسیدن به معیارهایش شکست خورده است) نیز بخش ضروری کمال خواهی مشکل ساز است. بنابراین اگر آن موسیقی دان مدام دربارهی اشتباه پیش پا افتاده و بیاهمیتی که هنگام اجرا روی صحنه را مرتکب شده است فکر میکند و جنبههای مثبت عملکردش را نادیده میگیرد، خودش را یک شکست خورده در نظر میگیرد و در نتیجه چند روز هیچ کاری به جز تمریناتی برای تصحیح آن اشتباهات جزئی انجام نمیدهد. این کمال خواهی زیان بار است یا اگر آن ورزشکار فقط ب ه مقام دومی که در مسابقه کسب کرده توجه میکند و به این نتیجه میرسد که ضعیف عمل کرده و یک فرد شکست خورده است و باید با وجود آسیب دیدگی خیلی بیشتر و سختتر تمرین کند. این کمال خواهی میتواند زیان بار باشد.