تحلیل رابطه بین جامعه و اثر ادبی در قرن بیستم با دو رویکرد مجزا مواجه است؛ از سویی نقد جامعه شاختی ادبیات را یکی از عناصر تولیدی جامعه می داند، در نتیجه بازتاب جامعه یا مشکلات بین نویسنده و محیط اطرافش را در آن مشاهده می کند. و از دیگر سو منتقدان زیبایی شناسی دریافت هر اثر ادبی را در برابر دریافت و پذیرش مخاطب یا مخاطبان آن اثر قرار می دهند. نظریه نخست در حقیقت وارث اندیشه های کارل ماکس و ژرژ لوکاچ است که در نوشته های لوسی ین گولدمن متبلور می شود و با عناون نقد جامعه شناختی معروف است. نظریه دوم بر پدیدارشناسی خواندن و افق انتظار خواننده استوار است، انتظاری که بی شک متأثر از زیبایی شناسی هر دوره، هر عصر و هر زمان است. این کتاب به تحلیل نظریه های مرتبط با نقد جامعه شناختی می پردازد و تحول این نقد را از قرن نوزدهم تا به امروز در کشور فرانسه بررسی می کند.