هرچه مصاحبهگر دربارۀ نقاط قوت و ضعف، ناراحتیها و رنجهای بیمار بیشتر بداند، بهتر میتواند یک تشخیص صحیح و دقیق را مطرح کند. هرچه با تجربهتر باشد و هرچه در مورد اختلالات عوامل استرسزا و مهارتهای مقابلهای بیشتر بداند، بهتر میتواند آنها را ارزیابی کند. هر دو نوع مصاحبه به دنبال تشخیص هستند ولی از مسیرهای متفاوتی عمل میکنند. در یک مصاحبۀ بینش گرا، به منظور فرمولبندی روان پویایی، تعارضها و الگوهای رفتاری ناخودآگاه شناسایی میشوند، در حالی که در یک مصاحبۀ علامت گرا، تلاش برای جمع آوری مجموعهای از علائم و نشانههایی است که متناسب با ملاکهای تشخیصی اختلالات طبقهبندی شده است.
در این کتاب هر یک از فصلهای ۲ تا ۶ چهار جز مصاحبه روان تشخیصی علامت گرا توصیفی به طور جداگانه بررسی میشوند. این دیدگاه تشریحی به مصاحبه شبیه رویکرد دانشکدههای پزشکی به بدن انسان میباشد؛ یک عضو مکررا در واحدهای مختلف تشریح بافتشناسی فیزیولوژی و بیوشیمی بررسی میشود. واضح است تشریح بافتشناسی فیزیولوژی و بیوشیمی نمیتوانند بدون وابستگی به یکدیگر بقاء داشته باشند، بلکه برعکس آنها به شدت با یکدیگر مرتبط اند، ولی یک عضو از ابعاد مختلف بررسی میشود تا آموزش، تحقیق و فهم ما از بدن و آن عضو بدن بهتر شود و اختلال آن هم به نحو بهتری درمان گردد. به همین ترتیب تکنیکهای ارزیابی معاینه وضعیت روانی و تشخیصی که بسیار با یکدیگر مرتبطاند به دلیل مسائل آموزشی، به طور جداگانه بررسی میشوند. مصاحبهگر با بیمار شبیه عملکرد دو فردی است که میکوشند یک پازل را درست کنند. بیمار قطعات و مصاحبهگر تصویر کامل شکل را در اختیار دارد.