این کتاب شرح حال حاج آخوند ملاعباس تربتی، عارف فرزانه، عالم وارسته و شخصیت کم نظیر تاریخ معاصر و پدر خطیب توانا و دانشمند فرزانه مرحوم حسینعلی راشد است.
حاج آخوند ملاعباس را باید در زمره متشرع ترین عارفان و عارف ترین متشرعان قرارداد. او از مردمی ترین شخصیت هایی است که در همان حال از عابد ترین آن ها بوده است. مردی که برای خدا خود را وقف مردم کرده بود، برخستگی و گرسنگی غلبه می کرد، بویی از ریاکاری و عوام فریبی و دنیاداری در وجودش نبود. عابد زاهدی بود که زمین را شیار و گندم را درو می کرد.
عالم عارفی بود که از عملگی و هیزم جمع کردن و بیل زدن پرهیز نداشت. از آبیاری و کشتکاری در مزرعه فارغ می شد و به فقه و اصول و شرح منظومه در مدرسه می پرداخت. مردم به او عشق می ورزیدند و صاحبان قدرت به عظمت و شکوه خدایی و مردمی او معترف بودند، اما او در همان حال و در اوج محبوبیت و اقتدار خویش از مدرسه و مسجد به مزرعه می رفت و بیل و کلنگ را نه برای افتتاح، بلکه برای امرار معاش به دست می گرفت و کار می کرد. او اهل کشف و کرامت، اسوه تقوی و فضیلت، نمونه وارستگی و آزادگی و قناعت، مستغرق در عوالم عشق و خدمت و مجسمه پارسایی و معنویت بود. فقه او، علم او، مدرسه و مسجد او، با مردمداری و فداکاری و خدمتگزاری و از خودگذشتگی توأم بود...