سبد خرید شما خالی است.
یک روز علی بابا چهل نفر دزد را دید که به سمت کوهستان می رفتند. چهل دزد کیسه ها و جعبه های فراوانی روی پشتشان بود که با خودشان می بردند. علی بابا به دنبال آن ها رفت و دید که که چهل دزد جلوی غاری ایستادند. یکی از دزد ها فریاد زد: "سیم سیم باز شو" و تخته سنگ بزرگی کنار رفت و دزد ها وارد غار شدند.