سبد خرید شما خالی است.
هر روز صبح زود، خرگوشک بیدار می شد. صبحانه اش را می خورد. بعد سراغ کاری می رفت که خیلی دوست داشت. او می نشست و نقاشی می کرد و نقاشی می کرد. پرغازک و موچک و قورک، دوستان خرگوشک بودند و... این بخشی از داستان کتاب «یک دوست تازه» است.