در کتاب سخن از عشق بر لبه ی پرتگاه، نویسنده از آسیب ها و شکست هایی صحبت می کند که ممکن است در زندگی هر انسانی پیش بیاید، اما منظور او از آسیب هم ضربه ی روحی است، هم آسیب روانی و هم شکست عاطفی و حتی صدمه های جسمی... انسان های زیادی روی زمین هستند که هنگام رو به رو شدن با یک شکست، تمامی زندگی شان را از دست می دهند، اما چرا انسان ها هیچ تلاشی به منظور غلبه بر این آسیب ها نمی کنند؟ چرا با شکست های عاطفی شان مبارزه نمی کنند؟ چرا با بی تفاوتی خود را به دست سرنوشت ناشناخته ای می سپارند و اسم آن را قضا و قدر می گذارند؟ بوریس سیرولینک در این کتاب، به قدرت از سر گرفتن زندگی دوباره، عنوان تحول روحی داده است. او معتقد است که اگر بتوانیم هدف اصلی زندگی خود را پیدا کنیم، می توانیم همه ی سختی های موجود در راه پیشرفت و رسیدن به درجه ی والای انسانیت را به جان بخریم و به آرامش برسیم.