کتاب درباره تاریخ زندگانی امام حسن مجتبی علیه السلام در ۱۰ فصل کوتاه و مختصر تنظیم شده است:
فصل اول: میلاد و زندگی در دوران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
فصل دوم: امام حسن علیه السلام پس از پیامبر صلی الله علیه و آله
فصل سوم: بیعت با امام حسن علیه السلام و اقدام به جنگ با معاویه
فصل چهارم: صلح با معاویه
فصل پنجم: بررسی صلح امام حسن علیه السلام
فصل ششم: برخوردها و سخنان امام حسن علیه السلام با معاویه و اطرافیانش
فصل هفتم: جنایات معاویه و پیمان شکنی های او
فصل هشتم: شهادت امام مجتبی علیه السلام
فصل نهم: سیره و مکارم اخلاق امام مجتبی علیه السلام
فصل دهم: گزیده ای از سخنان امام مجتبی علیه السلام
در صفحه ۸ این کتاب می خوانیم:
امام حسن علیه السلام از نظر سیرت و صورت و روش و منش شبیه ترین شخص به پیامبر خدا بودند. از همه مردم خوشروتر بودند و پیامبر بسیار می فرمودند که:
"من هیبت و حلم خویش را برای حسن به میراث گذاشته ام."
در صفحه ۱۷ کتاب می خوانیم:
بسیاری از آیات و بعضی سوره های قرآن در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله در شأن ایشان و خانواده گرامی شان نازل شد. آیه مباهله (آل عمران ۶۱) آیه تطهیر (احزاب ۳۳) آیه مودت (شوری ۲۳) که پیامبر به موجب آن مزد رسالت خویش را محبت به نزدیکان خویش قرار دادند، و سوره دهر از این میان قابل ذکر هستند.
همچنین ایشان یکی از پنج نفر حاضر در ماجرای حدیث کسا می باشند که با پیامبر صلی الله علیه و آله در زیر کسا قرار گرفتند و مشمول سخنان آن حضرت گردیدند.
در صفحه ۲۱ تحت عنوان "امام حسن علیه السلام در دوران خلافت امیرالمومنین علیه السلام" می خوانیم:
در این زمان امام مجتبی علیه السلام که مردی رشید، جنگجویی دلاور و سخنوری فصیح بودند، در راه حمایت از امام زمان خویش، پدر ارجمندشان نهایت کوشش خود را مبذول می داشتند. در این دوران مولای ما امام مجتبی علیه السلام در کنار پدر بزرگوارشان آنچه از دست و زبان و بیان و شمشیرشان برمی آمد، در راه اطاعت از امام زمان خویش به کار گرفتند و با تمام وجود هرچه در توان داشتند در طبق اخلاص نهاده و برای یاری امام هدایت تقدیم کردند.
در میدان جنگ و به خصوص در هنگامه شدیدترین نبردها یعنی جمل و صفین که هر دلاوری در آنها به لرزه می افتاد، شجاعت های بسیاری در راه دفاع از حقیقت از آن جناب بروز کرد.
در میدان سخن و خطابه نیز در راه روشن کردن حق امیر مومنان علیه السلام فصیح ترین و مهیج ترین سخنرانی ها و خطبه ها از ایشان صادر گشت.
در صفحه ۲۸ می خوانیم:
ایشان کانون خیر و احسان بودند. سجایای اخلاقی بی شمار حضرتش باعث جلب نظر و محبت افراد می گردید. گاه بر در خانه برای آن حضرت فرش می گسترانیدند و ایشان روی آن می نشستند اما عابران از جلالت ایشان که هیبت پیامبر بود متوقف شده و عبور نمی کردند.
در صفحه ۴۱ و ۴۲ می خوانیم:
باید توجه داشت که همه ائمه ما معصوم بوده و از جانب خدا و رسولش به منصب امامت و پیشوایی خلق منصوب گشته اند و ما مأموم هستیم و از درک مقام آنها و نیات و حقیقت اعمالشان جز در حد آنچه آن بزرگواران به ما بگویند ناتوانیم؛ لذا نباید با عقل قاصر خود در مورد اعمال این بزرگان قضاوت کنیم. باید بدانیم که هر کدام از آنان از طرف خدای جهان آفرین مامور به انجام کاری بودند:
یکی به سکوت و صلح
یکی به عدم بیعت تا پای شهادت
یکی به قبول ولایت عهدی
دیگری به غیبت و مستوری.
در صفحه ۸۳ می خوانیم:
امامی که اخلاق کریمانه اش را دوست و دشمن ستوده اند و بزرگی و عظمتش را در جنبه های مختلف محاسن اخلاق تصدیق کرده اند تا جایی که معاویه دشمن خونین آن حضرت در مورد هیبتشان گفت: "من هر وقت او را دیده ام، از هیبتش به لرزه افتاده ام" و دشمن دیگرشان مروان بن حکم در مورد حلم آن حضرت گفت: "حلم او با کوه ها برابری می کرد."
در اواخر کتاب، صفحه ۱۲۳ می خوانیم:
اینک که این دفتر به پایان می رسد به یقین بسیاری از زوایای زندگی و شخصیت آن امام همام را نشنیده ایم، اما حق آن است که به همین مقدار درس بگیریم و به فرموده های آن امام جامه عمل بپوشانیم. اطاعت از این خاندان با اطاعت خدای عزوجل قرین گشته و دوری از ایشان، دوری از خداوند است. نزدیکان به این خاندان نور رستگارانند، و دور ماندگان، محروم و پشیمان؛ و ظلم کنندگان بر آنها سوختگان آتش سوزان جهنم اند. امید که هرچه زودتر دوران ستم بر این خاندان سر آید و دولت عدالت گسترشان سرتاسر جهان را فراگیرد که به فرموده امام مجتبی از پدر بزرگوارشان علیهما السلام درک آن دوران سعادتی بس والا است.