با در نظر گرفتن تئوریهای کلاسیک و نوین بازرگانی بین الملل ضرورت معامله و مبادله بین کشورها امری اجتناب ناپذیر است. کشورها از گذشته های دور به انجام مبادالت برون مرزی تمایل داشته و علاوه بر تامین نیازها ودستیابی به کالاها و خدماتی که در سایر نقاط جهان تولید و عرضه شده، روند توسعه اقتصادیشان را نیز سرعت بخشیده اند. از آغاز انقلاب صنعتی با توجه به پیشرفتهای فنی و اقتصادی، به ویژه توسعه روز افزون ارتباطات، همواره بر حجم مبادالت جهانی افزوده شده و تجارت بین المللی به شکل پیشرفته و مدرنتر از گذشته ادامه یافت. استفاده از ابزارهای ارتباطی الکترونیکی همچون اینترنت تعامل بین طرفین در اقصی نقاط دنیا را در کمترین زمان ممکن مقدور نموده اند و کشتی های بزرگ تجاری که بعضی انواع آنها تا 10222 کانتینر را جابجا می نمایند امر تجارت را تسهیل نموده اند. به موازات افزایش جمعیت و رشد اقتصادی در کشورهای جهان، حجم و ارزش صادرات و واردات کشورها به شکل تصاعدی در حال افزایش است. شروع این حرکت عظیم از اوایل قرن بیستم بود و در سالهای جاری با رشد فزاینده ادامه دارد. از آنجا که در اینگونه معامالت دست کم دو طرف از دو کشور مجزا درگیر معامله می شوند این امر از پیچیدگی های زیادی برخوردار است. ایجاد وحدت رویه و زبان مشترک در مراحل مختلف کار از همان ابتدا جزء دغدغه های اصلی سازمانهای بین المللی مربوطه بود و هر کدام با توجه به تخصص خود سعی نمودند بخشی از کار را سازماندهی نموده و رویه های مشترک بین المللی ایجاد نمایند.