هرى پاتر پسرک جادوگرى است که پدر و مادرش را در کودکى از دست داده، با دوستانش رون و هرمیون در مدرسه جادوگرى، هاگوارتز، درس می خواند. هرى پس از پایان سال تحصیلى براى گذراندن تعطیلات به خانه خاله و شوهرخاله اش دورسلیها می رود. او در آن جا بی صبرانه منتظر به دست آوردن اخبارى از فعالیت هاى ولدمورت ـ قاتل پدر و مادرش ـ است. اما هیچ کس به نامه هایش پاسخ روشنى نمی دهد و تقریباً از دنیاى جادویى بی خبر مانده است. تا این که در پى حادثه اى و پس از آن که هرى با دو دیوانه ساز مواجه می شود، عده اى از اعضاى فرقه ققنوس او را به خانه اجدادى پدر خوانده اش سیریوس بلک می برند. هرى در آن جا با فرقه ققنوس آشنا می شود و درمی یابد که این گروه یک انجمن سرى است که موسس آن آلپوس دامبلدور و هدف آن مبارزه با ولدمورت است. هرى پس از آن به مدرسه هاگوارتز می رود تا سال تحصیل نو را آغاز کند. او در هاگوارتز طى ماجراهایى از دریچه چشم ولدمورت می بیند که پدر خوانده اش کشته می شود. او بر خلاف نصایح پروفسور دامبلدور خودسرانه دست به کارى می زند که او را در دام ولدمورت گرفتار می سازد. اما ...