هر نظام حقوقی برای اطمینان از دست یابی به اهداف قواعد ماهوی، باید قواعد شکلی متناسب و متنوعی را پیش بینی کند، قواعدی که بتواند در کوتاهترین زمان و با کمترین هزینه ممکن، نقض پیش آمده در قوانین اولیه را جبران نماید. دعوای جمعی از جمله تاسیسات و قواعد شکلی کارآمدی است که می تواند در دسترسی به عدالت مفید باشد و نقش موثری در مقابله با نقض حقوق تعداد زیادی از اشخاص و تضمین اجرای قوانین ماهوی داشته باشد. بر پایه این تاسیس امکان اقامه دعوا از سوی یک یا چند زیان دیده( یا وکیل آنها) اصالتا و به نیابت از گروه زیان دیدگان به طرفیت عامل زیان فراهم می¬شود، تاسیسی که با جمع کردن ادعاهای تعداد زیادی از اشخاص و استیفای حقوق پراکنده آنها، علتی موثر برای بازدارندگی ناقضان حقوق و موجبی برای تسهیل اقامه دعاوی خرد، صرفه جویی در اقتصاد قضایی و جلوگیری از صدور آراء متناقض به شمار می آید. ریشه های طرح دعاوی جمعی به حقوق انگلستان بازمی گردد، اما حقوق ایالات متحده آمریکا بستر رشد این شیوه اقامه دعوا بوده و الگویی منسجم برای سایر نظام های حقوقی به شمار می رود. در حال حاضر در قوانین برخی کشورها، دعوای جمعی و یا تاسیس های مشابه آن دیده می شود؛ برخی از آن ها با تقویت انجمن ها و تشکل های حمایتی، اجازه طرح دعاوی جمعی توسط این انجمن ها و به نمایندگی از تعدادکثیری از افراد را در قواعد خود فراهم نموده اند و برخی از نظام های حقوقی نیز سال هاست در تلاش هستندکه دعاوی جمعی را سازگار با سنت و فرهنگ حقوقی خود ایجاد نمایند.