اخیرا نوشتارهای متعدد اما پراکنده ای در رابطه با فناوری جدید و تحول آفرین هوش مصنوعی در محافل علمی مطرح، و درجریان آن درباره میزان تاثیر دستاورد باورنکردنی بشر معاصر در اعتلای فرآیند توسعه عرصه های مختلف در قرن بیست و یکم بحث شده است. در بررسی سیستماتیک این نوشتار ها، به وضوح این نکته مورد اذعان عمومی واقع می شود که فناوری جدید و در راس آن هوش مصنوعی به عنوان یک موهبت تکنیکی عصر حاضر، وارد عرصه های اجتماعی شده و تاثیرات خود اعم از خوب یا بد را در سطح جامعه خارج از اراده های ما می گستراند و ما نیز بالاجبار ملزم به بهره گیری از این تکنیک برای اعتلای سطح زندگی خود و پذیرش الزامات آن در تمامی شئون آتی جامعه هستیم. در جریان این بحث های ادامه دار، پایه های اساسی هوش مصنوعی در حکم آخرین گام بعد از دوران رواج کامپیوتر، مورد توجه کافی قرار نگرفته و با تلقی وضع موجود این فناوری به عنوان شکل نهایی آن، به تلاش های انجام شده در اعصار گذشته و میزان سهم این تلاش ها در تعالی وضعیت فعلی در رابطه با هوش مصنوعی اشاره نمی شود (و یا نیازی به تعمق در آن ها دیده نمی شود).