کامیابی و ماندگاری سازمانها و بنگاه های اقتصادی صرفا به این دلیل و خاطر نیست که مدیران ارشد آنها توانسته اند، مجموعه اقدامات و عملیات مرتبط با هر فرآیند تعریف و تعیین شده را در زمان مقرر، با کمترین هزینه های ممکن، با مشخصات، کیفیت و کمی ت اعلام شده و... محقق سازند و پیرو آن به اهداف و مقاصد مورد نظر دسترسی پیدا کنند. بلکه به این علت است که از شاهراه تجربه، آموزش راه و روشهای موفقیت و ماندگاری، مطالعه تاریخ و زندگی کاری شرکتهای موفق و ماندگار در جهان، یا... صاحب اطلاعات و آموخته های لازم شده اند. از پنجره نگاه نگارنده، راه و طریق دستیابی به موفقیت و تجربه ماندگاری، مجهز شدن به چهارچوب و ضوابطی چند است و آنها در قالب موارد زیر قابل تفکیک و دسته بندی هستند: ۱- شناسایی و تأمین نیازهای کلیدی و اساسی کلیه ی افرادی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم با بنگاه اقتصادی در ارتباط هستند. این افراد عبارتند از: کارکنان، مشتریان، مدیران، تامین کنندگان، صاحبان سهام، محیط زیست، سازمانهای مردم نهاد و آحاد جامعه. ۲- شناسایی مجموعه ملزومات خاص و ضروری که ماندگاری سازمان را ممکن و میسر میسازند. اینها عبارتنداز: ارزشهای اصولی، فلسفه وجودی (مأموریت سازمانی)، چشم انداز، اهداف کلان، اهداف استراتژیک و اهداف میان مدت و کوتاه مدت. بی شک نوع نگرش مدیران ارشد سازمان، نسبت به انسانها و جامعه، کیفیت و وسعت این ملزومات خاص را تبیین و تعیین میکند. ۳- خودشناسی، این که مدیریت ارشد سازمان، به چه گستردگی و دقتی خویشتن خویش و سازمان تحت مدیریت خود را می شناسد. ۴- شناخت مدیریت ارشد نسبت به تاریخ: سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور از چه وسعتی حکایت دارد و مسیر تحولات از چه سخن دارد؟ با ترازویی که بندهای چهارگانه فوق در اختیار ما میگذارد، میخواهیم کارنامه خاندان خسروشاهی و فراز و فرودهای آنها را مورد توجه، بررسی و ارزیابی قرار دهیم.