سبد خرید شما خالی است.
خرسندی ام تاب نیاوردی
گریختی میان گل میخ ها تاولِ پام چای دارچین نخورد
و مورچه ی له شده بودم خوراک شفیره های زمستان
پیله به پروانه هاست
و ادویه و مروارید از سر انگشتانت
ببر گرفتار
مترو جای خوبی برای رقص و خواب نبود
بار
مستیِ تن های تخمیر را امن است
هر پیک پیکِ دیگری پیِ کار