عزیز ترسه چون پرنده ای که می آید و می نشیند روی دیوار کاهگلی و آوازی نمی خواند می آیم و می نشینم بر همین لحظه ی تاریک و خاموش در تیررس روزی که بی تو می گذرد می نشینم