سبد خرید شما خالی است.
الیف به خود آمد. نوای فلوت خاموش شده بود و چیز بسیار سنگینی بر او فشار می آورد. به شدت آن سنگینی را هل داد و سرانجام تقلاکنان از زیر شنل بیرون آمد و وارد نور زمردین خیره کننده شد. بعد باردا و جاسمین در کنارش تکان خوردند. همین که آنها راست نشستند، قایق زیر وزن میلیونها زالوی مرده یکوری شد. در آب های کم عمقی که به رنگ سبز روشن بودند و به ساحل شنی ضربه می زدند، قایق به آرامی تکان می خورد....