کتاب نشت نشا: جستاری در پدیده ی فرار مغزها

ناشر: قدیانی
تاریخ نشر: اسفند 1387
تعداد صفحه: 104
شابک: 964-417-310-4
قطع کتاب: رقعی
نوع جلد: شومیز
وزن: 130 گرم
رتبه فروش: #7512 (مشاهده پرفروش ترین ها)
موجودی:
در حال حاضر این کتاب در سایت عرضه نشده است.
خریداران به همراه این کتاب، موارد زیر را نیز سفارش داده اند
مرور کتاب
از کتاب نیوز

رضا امیرخانی گفت: کشور برای رسیدن به علم بومی باید سؤال بومی داشته باشد.

این داستاننویس در جلسه ای که با موضوع نقد سیستم آموزشی کشور در آمفی تئاتر دانشکده پزشکی دانشگاه فردوسی برگزار شد، افزود: اگر دیگران انشای خود را مینوشتند، ما انشای دیگران را نمینوشتیم و کتاب "نشت نشا" تنها حرفهای من نبوده؛ بلکه حرفهای کسانی است که در فضای دانشگاهی هستند. هنگامی که کتاب "نشت نشا" نوشته شد، بحث خروج مغزها یک بحث جدی بود و استقبال خوبی هم از آن شد.

او با بیان اینکه کتابهایی که مانند مقاله در ایران منتشر شده، همگی موفق بوده اند، گفت: "غربزدگی" اثر جلال آل احمد و نوشته های دکتر علی شریعتی بسیار خوب در ایران درخشیدند؛ اما متأسفانه افراد آکادمیک دانشگاه های کشور درباره تعقلات خود چیزی نمی نویسند و آنچه من در کتاب "نشت نشا" آورده ام، بدیهیات است و آدمی موقع گفتن بدیهیات است که فریاد می زند و "نشت نشا" نیز از جنس بدیهیات فراموش شده است.

امیرخانی تصریح کرد: آفتی که "نشت نشا" بعد از چاپ گرفت، این بود که جنبش نرم افزاری خیلی آشنا و با ظاهر محکمی پدیدار شد؛ اما باطنی توخالی پیدا کرد و این باعث شد در عمل، جنبش نرم افزاری به یک حرف پرشمارگان تبدیل شود و این بدترین توطئه برای یک حرف خوب است.

امیرخانی با بیان اینکه اگر قرار باشد "نشت نشا"ی 2 نوشته شود، مسلما "نشت نشا"ی تخصصی است، گفت: اگر بخواهم چیزی در رابطه با رمان بومی بنوسیم، میتوانم اظهار نظر کنم؛ چون درباره رمان 15 سال وقت گذاشتم و هر کسی می تواند در زمینه ای صحبت کند که خودش را وقف آن کار کرده است.

امیرخانی همچنین عنوان کرد: تا وقتی دانشگاه های ما نتوانند از بیرون سؤال بگیرند و برای حل سؤال اسپانسر پیدا کنند، بحث هایی اینچنینی به جایی نمی رسد. باید افق تحول را سازنده نگه داریم. او با بیان اینکه افق تحول با تحول متفاوت است، گفت: کسی که افق تحول ندارد، قطعاً به تحول نمی رسد. باید افق تحول را زنده نگه داریم و چاره ای نداریم جز اینکه کار واقعی انجام دهیم و کار واقعی یعنی دور شدن از نفت.

این نویسنده سپس یادآور شد: گرفتاری این است که نان از عمل خویش نمی خوریم و حامل دردی هستیم که خودمان حملش می کنیم؛ ولی متوجه نیستیم. او با بیان اینکه تغییرات در سیستم آموزشی باید کند باشد؛ چون تجربه تغییرات سریع را داریم، افزود: در این جلسات دانشجویی باید متوجه باشیم که چه کاری از دست دانشجو برمی آید و به گفته امام (ره)، نقطه هر اصلاحی خود انسان است و این خیلی بهتر از این است که بخواهیم همه جامعه را اصلاح کنیم. در وهله اول خود را اصلاح کنیم. اینکه انتظارها این باشد که دولت کاری انجام دهد، انتظار غلطی است و نگوییم استاد چرا این کار را کرد؟ اگر قرار باشد خارج از نفت به موضوع نگاه کنیم، ما همان قدر امکانات داریم که استادان دارند.

امیرخانی در پایان خطاب به دانشجویان حاضر در جلسه گفت: مثل مملکت ما مانند پدر بیکاری است که طلای مادر خانه را می فروشد و برای بچه هایش غذا می آورد. فرزند این خانه که شما هستید، راهی پیدا کنید که طلای مادر را نفروشند و امیدوارم به آنجا برسیم.

کتابهایی با موضوعات مشابه
از پدیدآورندگان این کتاب
مشاهده موارد مشابه بر اساس دسته بندی
کتابهایی که اخیرا مشاهده کرده اید