نویسنده کتاب ارزشمند جامعهشناسی نخبه کشی، قائم مقام، امیرکبیر و دکتر مصدق را به عنوان سه مثال برای تأکید بر آن نظری برگزیده که در عنوان کتاب او نیز پیداست. از سالها پیش، براین اندیشه بودم که چرا استبداد توانست بدان راحتی امیرکبیر را بکشد و در جایی ثبت نیست که جز همسر و مادرش، کسانی بر آن پل تاریخ ایران خون گریسته باشند، یا این که چرا محمد شاه لحظهای برای کشتن قائم مقام و زیر پا نهادن عهدی که در حرم ضامن آهو با پدر خود بسته بود، درنگ نکرد؛ چرا وقتی که استبداد گیرم به اغوای استعمار - تصمیم به قتل این آزادگان میگرفت، لحظهای از مردم پروا نکرد. مردمی که قائم مقام و امیرکبیر برای سعادت آنها به کام شیر رفتند و از همین سوالها بود که نقش و سهم مردمی که ما باشیم برایم مطرح بود. به باورم در تمام تاریخ نویسیهای این سالیان، نقش و سهم جامعه دیده نشده است.