مجموعه شعر اسطبل شامل سه دفتر از شعر های سروده شده در سال های ۸۷ و ۸۸ داریوش معمار است. دفتر اول این مجموعه شامل شعرهایی با لحن سهل و ممتنع، حاوی عاطفه ای روشن است که عمدتاً مضمونی عاشقانه و اجتماعی را در قالب بیان جزئیات زندگی مطرح ساخته، از مشخصه های دیگر این دفتر وجود طنزی گزنده در اندیشه ی شعر ها می باشد. شعر رن جور نمونه ای از شعرهای این مجموعه است.
به رنج بگو: عجب! / بردن تو چرا تمام نمی شود؟!
دفتر دوم این کتاب حاوی شعر هایی با محتوایی ضد جنگ است. شعرهای این دفتر به لحاظ حسی روشن کننده ی ابعاد درگیری ذهنی شاعر با زیست بوم جنوب از یک سو و انسان از دست رفته در جهان شرقی از سوی دیگر است. شاعر با برگزیدن زبانی چندپهلو در مضمون و ریتمی متناسب آن در این شعرها ساختاری منسجم و قابل تشخیص را در لحن و بیان به مخاطب عرضه کرده است. شعر جنگ زدگی (که شرح کشته شدن فرد عقب مانده ی ذهنی در اثر برخورد ترکش است) نمونه ای از شعر های دفتر دوم است:
ابرو کوتاه، چشم گشاد. / کلو قاسم! / کولی، یخی، سمبو. / کلو قاسم! نه جنگ، نه بدبختی، نه زندگی. / تو حتا از کلو قاسم هم نگذشتی!
دفتر سوم مجموعه شعر اسطبل حاوی بیشترین تعداد از شعر های این کتاب است. ذهنی تر شدن بیان شاعر، توجه بیشتر به مایه های غریزی و کشف شهودی در عاطفه اشعار، و تبلور یافتن اندیشه شاعر در قبال حوادث به صورت ایده ای منحصربه فرد و شخصی در هر شعر، این بخش را مجزا می سازد. نقطه اشتراک این دفتر را با دو دفتر قبل می توان در انسجام و هماهنگی کیفیت های لحنی و بیانی و در نتیجه روشن بودن محتوای کلی شعرها، کنار مایه های طنز آلود آن دانست. شعر گودال اتاق نمونه ای از شعر های دفتر سوم است:
گودالی در ذهن خسته ی این اتاق پرواز می کند. / پرده را کنار بزن! / (همچنان که شاخه های فرورفته در آن را می شکنی. / که گلدان را به ارتفاع باغچه پرتاب می کنی./ و نگاهت از هاویه و سنگ پر شده.) / ببین! روز رسیده. / اما هنوز شب در ذهن خسته ی این اتاق / مانند گودالی، پرواز می کند.