کتاب زن و آینه: مجموعه داستان

ناشر: چشمه
تاریخ نشر: بهمن 1389
تعداد صفحه: 88
شابک: 978-964-362-462-0
قطع کتاب: رقعی
نوع جلد: شومیز
وزن: 109 گرم
رتبه فروش: #114506 (مشاهده پرفروش ترین ها)
موجودی:
در حال حاضر این کتاب در سایت عرضه نشده است.
خریداران به همراه این کتاب، موارد زیر را نیز سفارش داده اند
مرور کتاب
از طرف ناشر کتاب زن و آینه: مجموعه داستان

هر چه در خواندن مجموعه داستان زن و آینه پیش بروید، تنهایی ها و دلتنگی ها را پررنگ تر و آزاردهنده تر لمس می کنید. دلتنگی هایی که شخصیت ها گاه از اقرار به آن ها فرار می کنند و تنهایی هایی که محصول رفتارهای خودشان است. به این احساسات اضافه کنید پشیمانی و بی پناهی و غربت شدید آدم هایی که اغلب فرسنگ ها از وطن دورند.

مریم مظفری خواننده ی کتابش را با موقعیت های نسبتاً مشابه و قابل پیش بینی آدم های کتابش تنها می گذارد تا از رنگ های سیاه نقاشی ها، از بوی نفت و موی سوخته، از اشک، از سینی نقره ای چای توی غربت و هر چیز کوچک و بزرگ دیگری به دنیای آن ها پل بزند.

غالب شخصیت های اصلی و فرعی ۱۴ داستان مجموعه ی زن و آینه، با سکوت و تنهایی درگیرند. در غربت زندگی می کنند و زندگی خوبی ندارند. دلتنگ آدم هایی هستند که تفاوت زیادی با خودشان ندارند و تقریباً کاری از دست شان برنمی آید.

فقط غربت و تنهایی و بی پناهی و ناامیدی فضای مشترک داستان های مجموعه ی زن و آینه را خلق نمی کند. بیشتر شخصیت های اصلی داستان های مریم مظفری زن هستند؛ زنانی که به خاطر مردی از ایران رفته اند و به ملال رسیده اند. زنانی که به خاطر مردی که دیگر نیست به ایران باز می گردند. زنانی که فرزندانی تنهاتر از خودشان تربیت می کنند. حتی مردان داستان هم در رابطه با زنان زندگی شان موفق نبوده اند یا محکوم به عشق های بی فرجام بوده اند.

شاید آن چه ذهن مخاطب داستان های زن و آینه را بیش از هر چیز درگیر می کند، غربتی است که دامنگیر آدم هایی شده که عموماً با رغبت و میل شدید راهی اش شده اند، اما با دنیایی مواجه شده اند که در آن برای فرار از گذشته و پل های پشت سر، حتی زنی موهای مشکی اش را، نشانه ی جایی که به آن تعلق دارد، می تراشد و پا به دنیای سرد بیرون می گذارد. دنیایی که گل های مصنوعی اش زیبا هستند، اما بو ندارند. دنیایی که قورمه سبزی اش هر چه باشد غذای خانگی مادر نمی شود. دنیایی که حتی می توان از نگاه آدم هایش فهمید که هموطن اند. قصه وقتی دردناک تر می شود که گاهی باید از این نگاه ها و همکلام شدن با صاحبان شان فرار کرد تا نمک نباشند برای زخمی تازه و سرباز.

خواننده ی داستان های مریم مظفری می پذیرد که خالق آن ها فضاهایی ساخته که خود با آن ها بیگانه نیست. وقتی کتاب بسته می شود خواننده می تواند به زندگی خودش و اطرافش دقیق تر نگاه کند؛ شاید این روزمر گی ها که به آن تن داده، چیزی است شبیه به زندگی آدم های داستان. همان قدر ساده و همان قدر نزدیک.

 

کتابهایی با موضوعات مشابه
از پدیدآورندگان این کتاب
مشاهده موارد مشابه بر اساس دسته بندی