مجموعه داستان ضیافت را می توان به جرات از نخستین تجربه های سید مهدی شجاعی در داستان نویسی کوتاه به شمار آورد؛ چرا که حاصل بسیاری از آنها داستان هایی است که شجاعی در ابتدای جوانی و سال های دهه پنجاه تالیف کرده است.
ضیافت از این منظر شامل داستان هایی است که ویژگی عمده آنها آرمان گرایی نویسنده اش و اصرار وی بر ترسیم چهارچوبی انتقادی است که از منظر آن؛ شجاعی نگاه نافذ و منتقد خود به پدیده های به طور عمده اجتماعی پیرامونش را، به چالش کشیده است.
بر همین اساس در داستان های این مجموعه کمتر می توان تکنیک های روایی را جستجو کرد، اما طعم ناب دید بی پروای نویسنده در این داستان ها، راه را برای آشنایی با تفکر و شکل گیری اندیشه شجاعی به منظور انعکاس زشتی ها و زیبایی های زندگی در اجتماع پیرامونش در داستان باز می کند و در کنار آن برای بسیاری از داستان نویسان جوان مسیری را نشان میدهد که یک نویسنده صاحب قلم در گام های نخستین قصه نویسی طی کرده است.
به عبارت دیگر خوانش و مقایسه داستان های این مجموعه با سایر آثار تالیف شده توسط شجاعی در این حوزه، می تواند به خوبی سیر تطور اندیشه او را برای مخاطبان آثار وی رونمایی کند.
ضیافت در برگیرنده شش داستان کوتاه است که نخستین آن با عنوان خالد روایتی است ملودرام از زندگی مردی که فرزندانش با قدم نهادن برشانه های او و رسیدن به مکنت و مقام، او را از یاد برده و در نهایت از منزلش بیرون می کنند. پیرمرد که روزگاری خود صاحب جاه و مقام بوده و همه را به فرزندانش برای گذران زندگی سپرده است، در این داستان از منظر یک بی خانمان به شرح قصه زندگی اش می پردازد که بسیاری از آسیب های اجتماعی دهه پنجاه را در درون خود بازتاب می دهد. از بی توجهی و بی مهری نسل جوان به خانواده و والدین تا آسیب های ناشی از ورود برخی نگاه های خاص سیاسی به جامعه و عوارض ناشی از تسلط سرسام آور مدرنیزم داستانبیست و یک سال تجربه را می توان از منظر نخستین نقدهای جدی نویسنده اش به نظام آموزشی حاکم بر مدارس دید و حتی این نظام را استعاره ای از سیستم حاکمیت بر جامعه در دهه پنجاه نیز به شمار آورد. شجاعی در این داستان با طعنه ای تلخ و طنزآلوده دانش آموزی را ترسیم می کند که با ترفندی بسیار ساده و اجرای شجاعانه اش، تمام حیله معلمش را برای نسق کشی از شاگردان کلاس زیر سوال برده و در عمل نشان می دهد تفکر حاکم بر نظام آموزشی کشور نتیجه ای جز فرار اجباری دانش آموز در بر ندارد و به عبارت دیگر حرف او این است که سازوکارهای پوسیده حاکم بر روابط اجتماعی جامعه اش چیزی جز طغیان و خروج از وضعیت موجود جامعه به صورت ناخودآگاه را با خود به همراه نخواهد داشت.
داستان ناخلف را می توان در زمره نخستین داستان هایی به شمار آورد که امروزه در ژانر داستان انقلاب جای می گیرند. ناخلف حکایتی است عاطفی و تاثر برانگیز از رابطه پسر نوجوانی که مشغول به فعالیت های انقلابی است و پدر ساواکی اش در اندیشه زندانی کردن اوست و در نهایت نیز ماجرا بر عکس به فرجام می رسد.
اگر پدر ساواکی در داستان ناخلف را بتوانیم نماینده از تیپی اجتماعی بدانیم که طغیان انقلابی مردم ایران در دهه پنجاه را به نمایش می گذارد، پسر او و مصالح فروش داستان شکار شکارچی نماینده تیپی از جامعه هستند که با حرکت انقلابی و باور دینی جامعه همسو بوده و حاضرند تمام هستی خود را نیز برای آن فدا کنند. خوانش این تیپ های داستانی که خلق شده در دهه پنجاه به شمار می روند در داستان شجاعی به دلیل دور بودن از فضای کلیشه ای موجود بر این گونه داستانی، بسیار جذاب است.
داستان تو گریه می کردی در این مجموعه تلاشی است از سوی نویسنده برای ترسیم چگونگی حضور فقر مادی و فکری در ساختار زندگی اجتماعی جامعه؛ تا جایی که مخاطب را با واقعیتی مانند تمایل نداشتن یک پدر به بزرگ کردن نوزادش به دلیل مشکلات مادی، صریح و بی پرده روبرو می کند.