کتاب غزل کفر مجموعه پنج نمایشنامه جدید از امیر دژاکام نویسنده و کارگردان تئاتر است.
دژاکام که در تمامی متون و نیز اجراهای خود تا پیش از این، نشان داده که دغدغه طرح مسائل دینی را از زوایای گوناگون داشته است؛ در این نمایشنامه ها نیز تلاش کرده تا تجربه فرمی تازه ای را در حوزه معرفی فرهنگ عاشورا به نمایش بگذارد.
در این کتاب؛ پنج نمایشنامه باعناوین ساقی، یک دامان ماه و ستاره، غزل کفر، منطق الطیر سلیمانی و دزد آب به چشم می خورد که همگی رویکرد زبانی و تصویری تازه را به تصویر سازی دراماتیک از واقعه عاشورا در خود به نمایش گذاشته اند.
نخستین نمایشنامه این کتاب با عنوان ساقی را می توان تجسمی مکتوب از توانمندی نویسنده آن در ترکیب تعداد قابل توجهی شخصیت در چندین پرسوناژ دانست که با زیبایی در کنار هم گردآوری شده است. جدای از این توانایی بیانی دژاکام در این نمایش نامه، خلق دیالوگ هایی که توأم با جلو بردن قصه، به شخصیت پردازی تک تک افراد حاضر در داستان می پردازد، از مهمترین نقاط قوت این نمایشنامه است.
نمایشنامه یک دامان ماه و ستاره را نیز می توان نمایشی بکر و در عین حال صریح و پرکشش از مواجهه خاندان حسین بن علی (ع) با یزدیان پس از واقعه عاشورا دانست. گرچه این روایت در نگاه نخست می تواند کلیشه و تکرار تصور شود، اما مخاطب این متن پس از ورود به آن و نگاه به ساختار و فیزیک زبانی تعریف شده برای روایت که در آن هیچ نوع غلو و حشوی برای روایت دیده نمی شود، درخواهد یافت که این متن را نمی توان تنها یک منقبت نویسی دراماتیک در وصف سالار شهیدان و سقای دشت کربلا برشمرد؛ بلکه این متن سعی دارد به نوعی بازخوانی ایدئولوژیک از باورهای تشیع و نیز بدعت هایی وارد شده به اسلام پس از رحلت پیامبر بپردازد که دژاکام آن ها را در قالب زبانی امروزین و نه نثر مرسوم برای روایت های تاریخی ارائه داده است.
نمایشنامه غزل کفر اما از زاویه دید و راویانی فرازمینی برای ارتباط با مخاطب بهره جسته است. جدای از حسین بن علی (ع) و نیز امام علی (ع) و برخی از یاران امام در روز عاشورا؛ دو شخصیت ماورایی با عناوین صبا و مخمور به روایت و توصیف آنچه در عاشورا گذشت، می پردازند و سعی دارند در قالب بیان زبانی خود و در تکمیل متن مخاطب را به سمت یافتن علت رویدادن فاجعه عاشورا ترغیب کنند که در نوع خود این تجربه بسیار ستودنی از آب درآمده است.
نمایشنامه منطق الطیر سلیمانی از این مجموعه نیز تلاشی است برای تلفیق چند پرسوناز متفاوت؛ به منظور ارائه یک ادبیات واحد که چیزی جز بازگشت انسان به معنی تمامی مخاطبان این نمایشنامه به قرآن کریم و اصول آن و درک و عمل به آیاتش نیست.
خسرو در مقام نویسنده ای که حس می کند قادر به وارد کردن نشانه های آئینی و دینی در متن داستانش آن هم پس از چهل روز نذر و عبادت و بیان آن نیست، در فضایی ماورایی با حقایقی روبرو می شود که در گذر تاریخ و در صدر اسلام در مواجهه با نزول قرآن کریم رخ داده و دژاکام سعی دارد با نوعی همذات پنداری میان آن وقایع و رفتارهای خسرو در نهایت مخاطبش به برخی از غفلت های رایج در زنگی از جمله بی تفاوتی به اصول هدایت کند.
نمایش دزد آب از این مجموعه را نیز می توان رجعتی ظریف به باورهای مذهبی از گذر روایت داستانی تاریخی و فولکلور به شمار آورد که زیرکی نویسنده در انتخاب اسامی و نیز حضور مکتوب برخی لهجه های خاص در این متن و به خدمت درآوردنش برای ارتباط پایانی داستان با زیارت امام رضا (ع) و توسل به ائمه، آن را بسیار شیرین از آب در آورده است.