این اثر از داستان ازدواج حضرت علی(ع) با حضرت فاطمه(س) شروع می شود و در ادامه با ماجرای ولادت امام حسن(ع) ادامه پیدا می کند، این اثر در ادامه با روایت ماجراهای تاریخی مانند غدیر خم، رحلت پیامبر اکرم(ص)، حضرت فاطمه (س) و شهادت حضرت علی(ع) ادامه پیدا می کند و در فصول پایانی نیز به شرح صلح امام حسن(ع) با معاویه و شهادت امام حسن(ع) می پردازد.
شریفی در این کتاب در کنار بهره مندی از شیوه بیان من راوی برای بیان داستان خود و در کنار استفاده از نثری موزون، با توانمندی، احادیث و روایات و نقل های ارائه شده در منابع دینی و تاریخی درباره زندگی ائمه را در خدمت متن داستانی کتاب درآورده است و همین مسأله منجر به این شده که داستان این کتاب با وجود اینکه روایت تاریخی شنیده شده ای دارد، برای مخاطب بسیار خواندنی شده و نگاه تازه ای به این بخش از تاریخ اسلام را در دید مخاطبان ایجاد کند. به گفته شریفی این اثر با ویرایش سید مهدی شجاعی منتشر شده است.
شریفی برای روایت تاریخی خود در این کتاب مخاطبش را به بیش از ۷۵ اثر دینی و تاریخی در این زمینه ارجاع داده است که در آن ها منابع روایی اهل سنت نیز به چشم می خورد و از ویژگی های این کتاب می توان ارجاع احادیث پیرامون فضایل اهل بیت(ع) را به کتب اهل سنت دانست.
در بخشی ازفصل هفتم این کتاب و در شرح ماجرای رحلت پیامبر اکرم(ص) می خوانیم:
روز روزِ موعود است و لحظهِ لحظه انتقام!
چشم هایی گریان دارند و دل هایی خندان. دورتان حلقه زده اند تا در فرصتی مناسب حمله کنند و تکه تکه کنند.
راستی اینها اینجا چه می کنند؟ مگر به دستور پیامبر(ص) به جنگ با روم نرفتند؟مگر خود پیامبر(ص) نبود که با دست مبارکش پرچمی ساخت و به اسامه داد که جوانی بود و راو را رهبر سپاه ساخت و اعلام جنگ علیه رومین کرد؟ مگر اینهایی که اینجا هستند قرار نبود با اسامه بروند؟ مگر پیامبر(ص) به مسجد نرفت و لعن نکرد هر که از دستورش سرپیچی کند و به جنگ نرود؟ پس اینجا چه می کنند؟آری، از بیماری پیامبر(ص) سوء استفاده کردند. می دانم؛ ترسیدند بروند و پیامبر جان به جان آفرین تسلیم کند و از خلافت بی نصیب بمانند. مگر پیامبر بی وارث بود؟ مگر پیامبر بارها و بارها به دستور خدا در غدیر و ده ها جای دیگر پدرت علی را خلفه و جانشین خود معرفی نکرد؟ پس اینها چه می خواهند؟
نمایشنامه سقای دیگر نوشته صادق عاشورپور که به تازگی به همراه مقدمه ای از سید مهدی شجاعی از سوی انتشارات کتاب نیستان منتشر شده است را می توان تجربه ای جدی و قابل تحسین در خلق یک اثر نوشتاری و در عین حال تصویرگون با مضون حادثه عاشورا دانست.
تلاشی که در آن نویسنده جدای از تلاش برای ایجاد زبان فاخر برای قلم زدن در وادی توصیف ماه بنی هاشم و سقای تشنه لب دشت کربلا، به واسطه به کارگیری عناصر دراماتیک در هنر اجرای نمایش در خدمت خلق متن نمایشنامه، به خلق متنی نائل شده است که حتی بدون اجرا بر روی صحنه نیز بسیار خواندنی و در عین حال دیدنی است.
این کتاب ماجرایی شیرین در پس تألیف خود دارد که به گفته عاشورپور در مقدمه این کتاب به قلم زدن و تلاش وی در خلق اثری درباره واقعه عاشورا در سال های گذشته باز می گردد که ناتمام مانده بوده است. اما وی پس از مطالعه رمان سقای آب و ادب سید مهدی شجاعی به فکر تأثیرگرفتن از این اثر و خلق یک نمایشنامه بر مبنای فضای متن شجاعی می افتد و پس از مطرح کردن موضوع با وی به خلق آن دست پیدا می کند.
این اقتباس تا اندازه ای مقبول و خواندنی افتاده است که شجاعی خود در بخشی از مقدمه اش بر کتاب عاشورپور می نویسد: این قلم (سید مهدی شجاعی)، تمام توان ناچیز و بضاعت مزجاتش را در توصیف جمال محبوبش که از جنس آسمان است، به کار گرفته و در نهایت به توفیقی چنان که باید و شاید، دست نیافته است. در این میان دوستی که اهل دل است و درد آشنا، و در هنر نمایش، احاطه و توان و تجربه اش ارجمند و ستودنی، داوطلب شده است که دریافت هایش از ماه منیر بنی هاشم را به زبانی دیگر بیاورد. این قلم چرا ذوق نکند و آن اتفاق مبارک را به فال نیک نگیرد و برای توفیق رفیقش در این مسیر، دست به دعا برندارد؟