هنگامى که فلان آخوند روى منبر براى اثبات ارج بى همتاى آیه هاى قرآن از فروید و مارکس مدد مى جوید؛ هنگامى که دموکراسى و اسلام دو کفه ى یک ترازو مى شوند؛ هنگامى که نماز ورزش مى شود و طهارت نیز بهداشت و روزه به رژیم غذایى تقلیل مى یابد، ما شمه اى از مبتذل ترین صورت هاى غربزدگى را مى بینیم.
ناهنجارى ها و زشتى هاى شهرهاى ما علامت پاشیدگى وخیمى است که ریشه اش در فضاى ویرانه ى درون ماست. مغول خراب کرد، ولى ایرانى بر روى آن ویرانه ها یکى از درخشان ترین دوره ى معمارى را پدید آورد؛ اما این بار ایرانى ساخته هاى نیاکانش را به خواست خود نابود مى کند و به جاى آن، جعبه هاى بى قواره مى سازد.
دانشمندان علوم جدید در آن چه که مربوط به حوزه ى تخصصى شان مى شود، عالمند ولى در آن چه مربوط به فرهنگ و تفکّر و آرمان هاى ممتاز بشریت مى شود افرادى متوسط و میان مایه اند.
توریست عامل آلودگى فرهنگى است: موزه ها را براى او مى سازند، معبدها را براى او به نمایش مى گذارند، مقدسات را براى او بى سیرت مى کنند. سرگرمى آخرین وجه تنزّل یک فرهنگ است که خود را در جهت ارضاى کنجکاوى توریست به نمایش مى گذارد.
فقر عظیم هند با فقرى که در محله هاى زاغه نشین نیویورک به چشم مى خورد فرق جوهرى دارد. نظام اخلاقى هند نه فقط علیه فقر مبارزه نمى کند، بلکه غایت حیات معنوى انسان را در فقر مى بیند.